یک فروشنده باید پسرش را از دست جمعیت خشمگین در جریان قیام لس آنجلس سال 1992 نجات دهد...
هیجان انگیز
در جستجوی یک شروع تازه پس از یک فاجعه در زمان مسئولیتش، یک کنترلکننده ترافیک هوایی که تعلیق شده، خود را گرفتار دنیای کلاهبرداری مالی و فریب مییابد، وقتی که با معشوقه پنهانیاش همراه میشود.
سه شخصیت نامتعارف - یک اوباش، یک استاد تغییر چهره و یک دزد - با هم متحد میشوند تا یکی از بزرگترین و جسورانهترین سرقتهای زندگیشان را انجام دهند. مکان؟ یکی از مهمترین هتلهای واقع در قلب تهران. اگر حتی کوچکترین جزئیات در نقشهشان را از دست بدهند، مأموریتشان ناکام خواهد ماند و با جانشان تاوان خواهند داد. «تشنگی» نگاهی منحصربهفرد و هیجانانگیز به قالب سرقت است که پر از لحظات نفسگیر و دلهرهآور است.
وقتی دزدی به طرز چشمگیری اشتباه میشود و گروگانی را در خطر میگذارد، سه نفر بعید میبینند که در شب آتش برای زندگی و سلامت عقلشان میجنگند.
شرکت هگ متوجه مقدار زیادی هروئین پنهان شده در یک کامیون میشود. ریشه این داستان به یک سناتور میرسد که به طور ظاهری در دادگاه تحت پیگرد قانونی است.
چهار دوست صمیمی تصمیم میگیرند که برای تفریح و شکار به جنگلها و ارتفاعات مدار قطب شمال اسکاندیناوی بروند ، اما در آنجا گرفتار یک نیروی عجیب و ترسناک میشوند که باید برای نجات جان خود تلاش کنند و…
مسیح سه پنج رانندهٔ یکی از تریلیهایی که محمولهٔ بزرگ مواد مخدر و اسکناسهای تقلبی را حمل میکند توسط پلیس شناسایی و در درگیری زخمی میشود و در بیمارستان بستری میگردد. حاج احمد مأمور آگاهی دوست زمان جوانی مسیح او را میشناسد و از او میخواهد که اطلاعات لازم را از تشکیلات قاچاقچیان به پلیس بدهد. اما او حاضر به همکاری نمیشود و زمانیکه توسط قاچاقچیان در مییابد همسر و فرزندش در دام آنها هستند، مصمم تر میشود تا
مردی به نام یعقوب برای پشتیبانی از شاگرد یک قهوهخانه به نام جمیل درگیر ماجرایی میشود که در آن جمیل با ضربات چاقو زخمی میگردد و یعقوب او را به بیمارستان میرساند اما دیگر خیلی دیر شده است…
مردی که پمپ بنزینی را در بیابان های آریزونا اداره می کند، برای جلب عشق وفادارترین مشتری خود دست به هر کاری می زند، از جمله قتل...
یک گروهبان کره شمالی پس از اتمام یک دهه خدمت سربازی مورد نیاز خود و افتخارآفرینی به عنوان یک قهرمان، یک تلاش تکان دهنده ناگهانی برای فرار به جنوب انجام می دهد و زندگی و اعضای بدن خود را به خطر می اندازد تا در نهایت سرنوشت خود را تعیین کند.
داستان لیزا را روایت میکند که شاهد یک رویداد فاجعهآمیز در سکوی 7 ایستگاه راهآهن است و به یاد او ارتباطی بین زندگی خود و رویدادی که اخیراً شاهد آن بوده است پیدا میکند.
اگه یک قدمی شکست هم بودی، لبخند بزن تا حریفت به پیروزیش شک کنه!
یک شمن به "میلا" دستور میدهد تا یک دستبند عرفانی را به دهکده رقصان ، یک مکان دورافتاده در شرقی ترین نقطه جزیره بازگرداند. "میلا" به همراه پسر عمویش ، یودا ، و دوستانش جیتو و آریا، به جزیره میآیند و متوجه میشوند که بزرگ دهکده فوت کرده است و نگهبان جدید ، مباه بویوت، حضور ندارد و...