زندگی یک جراح پلاستیک معروف پس از یک حادثه از کنترل خارج می شود و او را به مسیری تاریک هدایت می کند که در آنجا جراحی ترمیمی را بر روی قربانیان جنایت انجام می دهد.
کره جنوبی
در محله گانگنام سئول، "جههی" از رازی دربارهی مجموعهای از ناپدید شدنها خبر دارد، اما خودش هم ناگهان ناپدید میشود. کارآگاه "کانگ"، قانونشکن "یون"، و دادستان "مین" هر کدام به دلایل خود به دنبال کشف حقیقت هستند.
کوسهای مهربان به نام پاپ سعی دارد اعضای خانوادهاش را از خطر قاچاقچیان کوسه نجات دهد و در این مسیر ماجراهای جالبی رقم میخورد. یکی از بچههای پاپ توسط شکارچیان گرفتار میشود و پاپ تصمیم میگیرد برای نجات او به خشکی برود. اما چون دوستانش دلیل این کار او را نمیدانند، وسیلهای میسازند تا بتوانند به نجات او در خشکی بشتابند و...
پینکفونگ و هوگی برای اولین بار میزبان یک کنسرت همخوانی خواهند بود. آنها گروهی از دوستانشان را برای برگزاری این کنسرت گرد هم میآورند. حالا اعضای تیم باید یاد بگیرند چگونه با همکاری به نتیجه دلخواه برسند. تجربهای تعاملی و پرهیجان در انتظار شماست. بیایید با آهنگهای محبوب پینکفونگ، از جمله ابرآهنگ جهانی "بیبی شارک" همآوازی و همراهی کنید.
هان جونگ وو، خلبانی با مهارت های درجه یک، در حال پرواز در ارتفاعات است و حتی در یک برنامه تلویزیونی معروف ظاهر می شود. اما همه چیز زمانی خراب می شود که یک اشتباه بی دقت باعث می شود همه چیز، حتی شغلش را از دست بدهد. در فهرست سیاه صنعت، هیچ شرکت هواپیمایی حاضر به استخدام او نیست. هان جونگ وو که از هیچ انتخاب دیگری ناامید شده، کاملاً به هویت خواهر کوچکترش تبدیل می شود و موفق می شود به عنوان خلبان شغلی پیدا کند.
مشخص شد که جئونگنیون در کافی شاپ کار می کند. او سپس راز یانگ سئو را کشف می کند.
جائه پیل و سانگ گو که خود را سرسخت معرفی می کنند به خانه رویایی خود به سبک اروپایی نقل مکان می کنند. هنگامی که بازدیدکنندگان ناخواسته وارد می شوند، روح شیطانی مهر و موم شده ای را در زیرزمین بیدار می کنند و هاله ای تاریک شروع به احاطه می کند.
شیطان جاستیتیا بدن قاضی کانگ بیت-نا را تسخیر میکند و باید مجرمان را مجازات کند.
دکتر سونگ-هون ، بعد از این که یک راز را از بیمارش که بیهوش است می شنود ، در میان یک پرونده قتل های زنجیره ای قرار می گیرد و برای این که قاتل متوجه آگاهی اش نشود ، سعی کند معمای این پرونده را حل کند و ...
هانگ و جونگو بهطور تصادفی در روز اولی که به توکیو رسیدند، ملاقات کردند. بهار، تابستان و پاییز آن سال، زمانهای زیبایی برای آن دو بود. پنج سال بعد، آنها دوباره بهطور تصادفی در کره همدیگر را دیدند.
فیلم، نبرد شخصی بین یک سرباز از کره جنوبی و یک سرباز از کرهشمالی را در واپسین روزهای جنگ کره ، روایت میکند ...
در سلسله چوسون، دو دوست که با هم بزرگ شدند، یکی ارباب و دیگری خدمتکار، پس از جنگ به عنوان دشمن در طرف های مخالف، دوباره به هم می پیوندند.
هیون-او با اون-هو دیدار میکند، اما او هیون-او را نمیشناسد و میگوید که اون-هو نیست. در این بین، هه-ری و جو-یون به