بهمن ( بهرام رادان) و احد (محسن کیایی ) تولیدی ورشکستهای در پلاسکو دارند و از دست طلبکاران و اهالی پلاسکو فراریاند....
ایران
در مورد سرگرد هاشمی که یکی از مامور های ویژه آگاهی می باشد و بر روی چند پرونده مربوط به ترور مشغول بررسی می باشد و در این میان خبر می رسد که یک گروه قصد منفجر کردن یک بمب را در یک اجلاس بین المللی را دارند و سرگرد هاشمی فورا برای این ماموریت انتخاب می شود و …
مشکینی که کارمند قسمت تحقیق و سرقت اداره بیمه است در زندگی خصوصی درگیر مشکلات روحی و روانی است. پرونده ای برای رسیدگی در اختیار مشکینی قرار می گیرد که به سرقت یک جواهر فروشی بزرگ مربوط است. صاحب جواهر فروشی که مرتبط با این پرونده است به مشکینی پیشنهاد رشوه می دهد اما …
ناصر خلاف کار خردهپایی است که با دزدیدن قالپاق و ضبط ماشین روزگار میگذراند. او در یکی از همین سرقتها در اتومبیلی را باز میکند اما داوود را میبیند که در اتومبیل نشسته. آنها از دیدن هم جا میخورند...
ناصر خاوری و نامزدش سیمین که هر دو پزشک هستند، به عنوان مددکار اجتماعی نیز فعالیت میکنند. دکتر خاوری همواره خاطره دردناکی از غرق شدن دوستش بهروز را به یاد میآورد و از این که شنا بلد نبوده تا او را نجات دهد دچار عذاب وجدان است.
بهرام از دوستان صمیمی همایون خودکشی میکند و در وصیت نامهاش تمام ارث خود را به فرزند همایون میبخشد. این موضوع همایون را دچار شک و تردید میکند.
امید با خوشحالی تولدش را همراه با همسر و خانوادهاش در ویلا زیبایی نزدیک به دریای خزر جشن میگیرد. یک تماس تلفنی از همسر سابق امید، جشن را متوقف میکند، چرا که او خبری شوکهکننده میدهد که تهدید میکند زندگی جدیدی که او در تلاش است بسازد را به هم بریزد.
ماجرای یک دزد و کودک را در فضای یک خانه را روایت میکند.
فرزاد یه تن لشه که نمی دونی با مشت بزنی تو دهنش یا بغلش کنی. زنش و دوست فابریکش کیوان، تنها کسایی هستن که میتونن تحملش کنن. یه شب بعد از مهمونی، میخوان دسته جمعی برگردن خونه، ولی کسی نمیدونه این دفعه فرزاد چه گندایی زده
حسن خشمگین است. مدتی است موفق به فیلم ساختن نشده. شیوا مهاجر، ستاره محبوبش صبر ندارد و میخواهد با کارگردانان دیگر همکاری کند. همسرش گلی، دیگر عاشقش نیست. دخترش آلما، بزرگ شده و دیگر مستقل است. مادرش جیران، پیر شده و کمکم حافظه خود را از دست داده. مزاحم جذابی به نام آنی، او را هر جا میرود تعقیب میکند و اصرار دارد حسن او را وارد دنیای سینما کند. از همه بدتر، قاتلی در سطح شهر مشغول کشتن کارگردانان سینمای ایران است، اما حسن را نادیده گرفته. حسن رنجیدهاست: آیا او مهمترین فیلمساز این شهر نیست؟ پس چرا قاتل تحویلش نمیگیرد؟ هنگامی که نام حسن به عنوان مظنون اصلی پرونده قتلها در شبکههای اجتماعی مطرح میشود، اوضاع دیگر غیرقابل تحمل میشود. حالا حسن ناچار است برای اعاده حیثیتش نقشهٔ هوشمندانهای بکشد…
شاهین، شکور و شهروز سه برادر هستند که در یک حلبی آباد زندگی می کنند. شکور که برادر بزرگتر است سردسته باند مواد مخدر می باشد. این باند علاوه بر تولید مواد مخدر با دادن مکان زندگی برای کودکان بی سرپرست آنها را برای عضویت در این باند آماده می کند. پلیس ها به مخفیگاه این گروه حمله کرده و شکور را دستگیر می کنند و این موقعیت مناسبی برای شاهین می باشد که سرپرست جدید این باند مواد مخدر باشد.
چندین زوج در گروههای سنی مختلف در سال ۲۰۲۰ به دنبال تعریف دورهای بیستساله از زندگی خود هستند، بیآنکه متوجه باشند که به شدت از درگیریهای ذهنی رنج میبرند.
پاستاریونی داستان غذاهاست. فیلم با بریانی اصفهانی ها شروع می شود و کوشان وقتی رستوران پدرش در تهران را ورشکسته می بیند، قصد میکند که یک بریانی به جای رستوران فست فود پدرش در تهران را باز کند. رستورانی که به دلیل یک رقیب بسیار قدرتمند و مجلل در آن گوشه خیابان، پاستا دا پیتزا، رونق خود را از دست داده است و…