فیلم در مورد یک قاتل جوان آموزش دیده به نام نومی است که به دلیل یک ماموریت ناموفق در ژاپن، تعلیق شده است. در این میان زمانی که نومی با یک پسر 11 ساله به نام مونجی که مادرش را به خاطر یک گروه جنایتکار از دست داده، آشنا میشود، تلاش میکند تا برخلاف دستور سازمان، راهی برای نجات مونجی پیدا کند، اما…
اندونزی
در فیلم قلاب سنگ گروهی از فضانوردان در یک ماموریت به نام قلاب سنگ می خواهند در یک سفر طولانی به سیارهای دوردست برای کشف و مطالعه منابع جدید، اطلاعات حیاتی به زمین ارسال کنند. با این حال، مشکلات فنی پیشبینی نشده در سفینه آنها رخ میدهد و اعضای تیم مجبور میشوند که در مواجهه با تصمیمات سخت و گاهی مرگبار، تواناییها و اراده خود را آزمایش کنند. در این میان، تنشهای میان اعضای تیم نیز بالا میگیرد و گذشتههای مخفی و ترسهای درونیشان به سطح میآید.
یک پیرمرد در حین سوار شدن بر یکی از وسایل شهربازیهای قدیمی و متروکه که گفته میشد جنزده است، جان خود را از دست میدهد. متصدیان شهربازی به جای خبر کردن پلیس، جسد او را در همان محل دفن میکنند و این اقدام هولناک را به جاذبهای توریستی تبدیل میکنند. در این فیلم، داستانی تازه و جذاب به زبان فارسی گفته شده است.
یک شمن به "میلا" دستور میدهد تا یک دستبند عرفانی را به دهکده رقصان ، یک مکان دورافتاده در شرقی ترین نقطه جزیره بازگرداند. "میلا" به همراه پسر عمویش ، یودا ، و دوستانش جیتو و آریا، به جزیره میآیند و متوجه میشوند که بزرگ دهکده فوت کرده است و نگهبان جدید ، مباه بویوت، حضور ندارد و...
در حالی که یک نویسنده برای تکمیل آخرین رمان خود تلاش می کند، متوجه می شود که...
وحشت خونین واگن های قطار سانگکارا را یکی یکی از بین برد و مسافران را در معرض خطر جان و مرگ قرار داد.
یک جفت دوقلو به دهکده ای دورافتاده می آیند تا علت مرگ عجیب پدرانشان را دریابند، اما در نهایت در دهکده ای خطرناک و پر از وحشت گرفتار می شوند.
«مایا» و بهترین دوستش «دینی» تلاش میکنند تا از پس مشکلات زندگی در شهر برآیند.اما مایا به زودی متوجه میشود که میتواند از خانواده ثروتمند خود اموالی به ارث ببرد.بنابراین آنها بی خبر از خطراتی که پیش رویشان است به زادگاه مایا برمیگردند.
یک سازمان با زمان مسابقه می دهد تا مغز متفکر قرار دادن 13 بمب در جاکارتا را قبل از اینکه شهر در هرج و مرج قرار گیرد، کشف کند.
زوج رارا و سوتان که بعد از ماه عسل آماده شروع یک زندگی جدید هستند. رارا یک مزرعه چای بزرگ در جاوه مرکزی متعلق به ویلیام ساندر، پدرش، مرد هلندی که واقعاً اندونزی را دوست داشت، به ارث برد.
آلانا از پدر و مادرش جدا شد و توسط زنی ثروتمند به فرزندی پذیرفته شد. وقتی او به بزرگسالی می رسد، او حقیقت را در مورد منشاء خود کشف می کند.
سری یک پیشنهاد شغلی سخاوتمندانه را می پذیرد و به انجام مراسم پاکسازی برای دلا آتموجو، دختری بیهوش که از هگز 1000 روزه رنج می برد، مأموریت می دهد. وحشت زمانی شروع می شود که همکارش از اتمام مراسم غفلت می کند. عدم اجرای برنامه تا روز 1000 منجر به مرگ آنها می شود.
رینا پس از باز کردن در و ورود به اتاقی بدون شماره در هتلی که خواهرش، فی، آن را اداره میکرد، با تهدید جانی روبرو شد و...