معلم جوانی امیدوار است پس از چهار سال خدمت اجباری در روستایی دورافتاده به استانبول منتقل شود، اما دو دانش آموز به تماس نامناسب متهم می کنند. پس از از دست دادن امید، یک همکار به او دیدگاه های جدیدی از زندگی ارائه می دهد.
درام
یک معلم در یک مدرسه نخبه مشغول به کار می شود و با پنج دانش آموز پیوند محکمی برقرار می کند - رابطه ای که در نهایت به یک چرخش خطرناک تبدیل می شود.
درام در شب سال نوی 1999 در یک هتل مجلل سوئیس که در آن زندگی کارگران هتل و مهمانان مختلف در هم تنیده می شود.
سه خواهر و برادر، یک پدر و یک مادربزرگ تجارتی را در قالب یک نمایش عروسکی مسافرتی اداره می کنند. وقتی پدر می میرد، اعضای باقی مانده خانواده سعی می کنند میراث او را زنده نگه دارند.
یوتا برای جستجوی مادرش از یتیم خانه فرار می کند. اما وقتی بالاخره او را پیدا کرد، او را رد کرد. یوتا. سپس با ساکاموتوی سایه دار و به ظاهر بی خانمان دوست می شود و آن دو به زندگی مشترک ادامه می دهند.
داستانی در دهه 1930 با محوریت تیم قایقرانی دانشگاه واشنگتن، از آغاز دوران افسردگی تا کسب طلا در المپیک 1936 برلین.
سفری از تنش ها و پیوندهای کنجکاو بین دو و گاهی سه شخصیت جالب که همه در مسیر خودشان هستند.
داستان تیم بدنام وحشتناک فوتبال ساموآی آمریکا، که به خاطر یک مسابقه وحشیانه فیفا در سال 2001 که با نتیجه 31-0 شکست خوردند، شناخته شده است.
بعد از سالها داود مجبور می شود تا به شمال و شهر پدری بازگردد. و این اتفاق که از نظر وی ناخوشایند می باشد باعث دیدار با خواهرش می شود. هر دو خواهر و برادر گریزان از این دیدارند. اتفاقی که از نظر آرام یعنی دختر داود عجیب است. رفته رفته رازهایی بر ملا می شود و اینکه داود سالهای دور در ناکامی وصال خواهرش دلارام، نقش داشته است. اما واقعیت چیز دیگری است. داود برای حفظ آبروی خواهر از عشق خود می گذرد و بچه ی او را برای زنده ماندن با خود می برد. اما حالا مادر و دختر روبروی هم قرار گرفته اند...
داستانی در مورد جی وون، زنی با زمان محدود، بازگشت به 10 سال پیش و رویای انتقام پس از کشته شدن توسط شوهرش که با بهترین دوستش رابطه داشته است.
زمانی که یک زوج بین نژادی مجبور به قرنطینه شدند با هم از طریق همه گیری کووید و جنبش «زندگی سیاه پوستان مهم است» ازدواج میکنند ...
جولی،در اولین کریسمس خود به عنوان یک مادر تنها با یک دوستی غیر منتظره با همسایه قدیمی تر خود دوستی غیر منتظره ی ایجاد می کند.
مادلین، حومهای کوچک را ترک میکند تا به یک خانه سالمندان در آن سوی پاریس بپیوندد. چارلز، یک راننده تاکسی، برای انتخاب او می آید و بدون عجله برای رسیدن، از او می خواهد که از نقاطی از پایتخت که در زندگی او به حساب می آید بگذرد.