پنج کهنه سرباز، بهترین دوستان از دوران کودکی، دور هم جمع می شوند تا از میزبان خود که به مشکل خورده حمایت کنند و ...
یک غروب در اداره به یک کابوس تبدیل می شود که زنی در آسانسور در پی زلزله ای بزرگ گیر می افتد.
یک قاتل زنجیره ای در محیطی جوی کنار دریاچه.
دمیر را تعقیب می کند که سعی می کند جان خود را بگیرد در حالی که خانواده اش می خواهند او را نجات دهند. همه چیز در یک بازه زمانی 24 ساعته اتفاق می افتد.
تیم شرور سابق مگامایند، The Doom Syndicate، بازگشته است. قهرمان آبی ما که به تازگی تاجگذاری کرده است، باید ظاهر شیطانی خود را حفظ کند تا زمانی که بتواند دوستان خود را جمع کند تا از پرتاب مترو سیتی به ماه توسط هم تیمی های شرور سابق خود جلوگیری کند.
زمانی که لو کاره آخرین و شخصی ترین مصاحبه خود را انجام می دهد، شش دهه را در بر می گیرد که با فیلم های آرشیوی کمیاب و حکایات دراماتیک قطع شده است. این در برابر پس زمینه طوفانی جنگ سرد که تا به امروز گسترش یافته است.
تانجیرو در تلاش برای تبدیل شدن به هاشیرا، تمرینات سختی را با هاشیرای سنگی، هیمیجیما می گذراند. در همین حال، موزان به جستجوی نزوکو و اوبویاشیکی ادامه می دهد.
وقتی لیو به لندن نقل مکان می کند، با گروهی مرموز از پسران آشنا می شود که او را به دنیای سفر رویایی می کشانند. او و گروه رویای سرگردانش مراسمی را برای تحقق بزرگترین رویای خود برگزار می کنند، اما این بزرگترین فداکاری را می طلبد.
«هوک»، ماجرای دو برادر اهل سیستان و بلوچستان است که برای محقق کردن رویاهای خود وارد رشته بوکس می شوند و در این مسیر با سختی های زیادی روبرو می شوند.
سال ها پیش، ژو که کت و شلوار پوشیده بود، به تنهایی وارد یک باند باند شد و برادرش بانوئو را نجات داد، اما در نهایت دستگیر و زندانی شد. چند سالی به جلو، ژو که از زندان آزاد می شود و با نام مستعار لی فی در شهر زندگی بی دغدغه ای دارد. با این حال، جریان های زیرزمینی در خیابان های آرام موج می زند و موج جدید شرارت وحشتناک تر است. این بار، ژو که کجا باید برود؟
سفری زیبا در میان شهرها و جنگل های ساحل شرقی ایالات متحده که توسط لیلیان، یک دانش آموز دبیرستانی از کارولینای جنوبی انجام شده است. او در یک سفر کلاسی به واشنگتن دی سی اولین نگاه خود را از جهان گسترده تر می بیند
پس از یک اقدام خشونت آمیز، یک مادر جوان باید یاد بگیرد که غم و اندوه طاقت فرسا خود را مدیریت کند - نه تنها برای آرامش خود، بلکه به خاطر پسر خردسالش...
"شاون" و "گرومزیلا" به منظور آماده سازی برای یک عروسی پیش بینی نشده قبل از به دنیا آمدن بچه، به آب و آتش میزنند تا شوهر ناپدید شده "سلنا" را پیدا کنند...