در پی مرگ نابهنگام پدرش، پسر جوانی به نام آیزاک در خلوتی ترسناک در یک املاک روستایی گسترده با نامادری تازه بیوه شده اش رها می شود. نامادری او در تلاش برای انجام وظیفه طاقت فرسا مادر بودن، افسرده می شود و پیوند شکننده آنها را در خطر فروپاشی قرار می دهد و...
فیلم در مورد یک قاتل جوان آموزش دیده به نام نومی است که به دلیل یک ماموریت ناموفق در ژاپن، تعلیق شده است. در این میان زمانی که نومی با یک پسر 11 ساله به نام مونجی که مادرش را به خاطر یک گروه جنایتکار از دست داده، آشنا میشود، تلاش میکند تا برخلاف دستور سازمان، راهی برای نجات مونجی پیدا کند، اما…
این فیلم حول محور داستان یک راننده معمولی ریکشا در بیهار میچرخد که آرزو دارد و با فراهم کردن مقدماتی برای تحصیل پسرش در یک مدرسه متوسط انگلیسی خصوصی، حداکثر آموزش با کیفیت ممکن را برای پسرش فراهم کند.
ریشههای دنیای محبوب تبدیلشوندگان را نشان میدهد و داستان دو ربات به نامهای آپتیموس پرایم و مگاترون را به تصویر کشیده است که به عنوان دشمنان قسمخورده هم شناخته میشوند، اما آنها زمانی بهترین دوستان یکدیگر بودند که سرنوشت سیاره سایبرترون را برای همیشه تغییر دادند و…
فیلم در مورد گروهی از مهاجران فضایی جوان است که وقتی به یک ایستگاه فضایی متروکه قدم میگذارند، با مخوفترین و وحشتناکترین شکل حیات در سراسر جهان روبرو میشوند و…
جوانا یک شمشیرباز رقابتی در پایان دوران حرفهای خود است که به دنبال بهترین شدن در جهان است. برای به دست آوردن برتری، او یک فناوری آزمایشی را دنبال می کند که به او اجازه می دهد از طریق رویاهای شفاف تمرین کند، جایی که او یک رابطه پرفراز و نشیب را با مربی خود آغاز می کند که ازدواج او در دنیای واقعی و مسیر او را به سمت طلای المپیک تهدید می کند.
دکتر سونگ-هون ، بعد از این که یک راز را از بیمارش که بیهوش است می شنود ، در میان یک پرونده قتل های زنجیره ای قرار می گیرد و برای این که قاتل متوجه آگاهی اش نشود ، سعی کند معمای این پرونده را حل کند و ...
هانگ و جونگو بهطور تصادفی در روز اولی که به توکیو رسیدند، ملاقات کردند. بهار، تابستان و پاییز آن سال، زمانهای زیبایی برای آن دو بود. پنج سال بعد، آنها دوباره بهطور تصادفی در کره همدیگر را دیدند.
یک کرکس ماجراجو به نام کندوریتو، برای نجات مادرزن آینده اش و جلوگیری از نابودی سیاره زمین به دست یک موجود فضایی شرور، همراه با یکی از بستگان نزدیکش عازم سفری ماجراجویانه و حماسی می شود و...
یک سوپرمارکت در حومه مسکو، به مثابه قلب تاریکی برای "کارمندان" ازبک است که در آنجا بهصورت شبانهروزی کار میکنند و تهدید، مورد سوءاستفاده و زندانی میشوند. محبت موفق به فرار میشود و چرخه بیرحمانه بردهداری مدرن را افشا میکند.
و پیشبینی باشکوه ویتیاز بوریسپول این بود که پسری خواهد داشت که یک جنگجوی بزرگ خواهد شد و روسیه را از بلای عظیم نجات خواهد داد. اما، مثل همیشه، همه چیز برعکس شد: قهرمان به دنیا آمد... دخترم بود. و نجات روسیه هنوز لغو نشده است. چگونه باید با دشمنی جنگید که سه سر داشت و هر یک از سرها ظرافتهای خاص خود را؟
داستان فیلم حول شخصیتهای اصلی، اِما و لیام، میچرخد. اِما یک زن جوان و جاهطلب است که همیشه در پی رسیدن به آرزوهای بزرگش بوده، اما همواره با حسرتها و شکهایی درباره تصمیمات گذشتهاش روبهرو است. لیام، مردی با روحیه آرام و فلسفی، در جستجوی معنای زندگی و یافتن جایگاه خود در جهان است. این دو شخصیت در یک نقطه از زندگیشان به هم میرسند و داستان عشقشان آغاز میشود.
در انیمیشن لوی صندوق اشیای گمشده و هیولای خوش قلبی که دیده نمیشود.