بعد اینکه نصرالله مددی تمام پولش را برای خرید قطعهزمینی که قبلاً به فرد دیگری فروخته شده بود، خرج میکند، با مشکلات مالی مواجه میشود. برای حل مشکلات مالیاش، تصمیم میگیرد که به جای قربانی بودن، خود به عامل کلاهبرداری تبدیل شود. او با یک جفت مجرم همکاری کرده و کسبوکار کلاهبرداری را شروع میکند که در آن یک تاکسی زرد را به خریداران مختلف میفروشد و سپس آن را از آنها دزدیده و دوباره میفروشد. در نمایشی جذاب از طبیعت انسانی، «زرد کاناری» نصرالله را از طریق فراز و نشیبهای تجربه دوگانهاش در دنیای جرم دنبال میکند. اما آیا این همه به زندگی بهتری برای خانوادهاش که به آن امید دارد، منجر خواهد شد؟
درام
غرب تگزاس. پسری که پس از ربوده شدن خواهرش توسط یک قاتل خشن که فقط به نام کات گلو بیل شناخته می شود، از یک شکارچی خشن به نام رجینالد جونز که رهبر گروه طردشدگانی هستند که به دنبال دختر دزدیده شده هستند، استخدام می کند.
آرتور فلک کمدین شکست خورده در بیمارستان ایالتی آرکام با عشق زندگی خود، هارلی کوئین، ملاقات می کند. پس از آزادی، این زوج وارد یک ماجراجویی عاشقانه محکوم به فنا می شوند.
مردی به نام عزیز برای تملک و فروش مایملک پدری خود به کشور بازمیگردد. اما با آتیه دختری که قبل از سفر به او علاقه داشته روبرو میشود. در این میان اتفاقاتی رخ میدهد که غیرقابل پیش بینی است.
فیلم در مورد نویسندهای به نام رن ویلند (با بازی نیک جوناس) است که برای شرکت در مراسم تشییع جنازه مادرش به خانه در کلیولند باز میگردد. در این میان رن سالها با موفقیت از ارتباط با خواهر خود، پدر بداخلاق اما خوشنیتش و ناپدری غیرقابل اعتمادش اجتناب کرده است. اما به زودی با یک غریبه جذاب و پرانرژی آشنا شده و متوجه میشود که نمیتواند برای همیشه از اطرافیانش دوری کند…
روایتی واقعی از یک داستان معجزهآسا و در عین حال کمتر شناخته شده میباشد که در زمان جنگ جهانی دوم رخ داده است. ارتش هیتلر در آگوست سال 1939 میلادی و همزمان با شروع جنگ جهانی دوم به سرعت شروع به بستن مرزها کرد، اما این در حالی بود که حدود هشتاد و پنج مبلغ آمریکایی همچنان در حال خدمت به یک کلیسا در داخل آلمان بودند. در این میان با افزایش تدارکات نظامی آلمان، این خبر رسید که به سرعت این مبلغان را به کشورهای مجاور و امن منتقل کنند و…
رئیس پلیس در دهه 1990 به بررسی یک سری قتل در شهری کنار رودخانه در روستایی چین می پردازد. دستگیری به سرعت انجام می شود، سرنخ ها پلیس را وادار می کنند تا عمیق تر در رفتار پنهان مردم محلی فرو برود.
هنگامی که جسد قدیمیترین دوستش در گوری کم عمق پیدا میشود، دن، که یک پلیس است، به دنبال فردی است که ممکن است آخرین کسی باشد که دوستش را زنده دیده...
از آنجایی که حرکات تگ در مهمانی مورد بررسی قرار می گیرد، آملیا از خودش سوالاتی می پرسد. تلاشهای گریر برای معرفی کتاب بینقص به خطا میرود.
مسیح سه پنج رانندهٔ یکی از تریلیهایی که محمولهٔ بزرگ مواد مخدر و اسکناسهای تقلبی را حمل میکند توسط پلیس شناسایی و در درگیری زخمی میشود و در بیمارستان بستری میگردد. حاج احمد مأمور آگاهی دوست زمان جوانی مسیح او را میشناسد و از او میخواهد که اطلاعات لازم را از تشکیلات قاچاقچیان به پلیس بدهد. اما او حاضر به همکاری نمیشود و زمانیکه توسط قاچاقچیان در مییابد همسر و فرزندش در دام آنها هستند، مصمم تر میشود تا
یک سرباز سابق با گذشته ای دردناک به یک بوکسور زن مشتاق کمک می کند تا علیرغم محیط خصمانه اش به سمت رویاهایش کار کند.
مردی که پمپ بنزینی را در بیابان های آریزونا اداره می کند، برای جلب عشق وفادارترین مشتری خود دست به هر کاری می زند، از جمله قتل...
یک افسر پلیس نیویورک را به همراه شریک تازه کارش آنجلا دنبال می کند، زیرا آنها در حالی که در یک شغل خطرناک و معمولی پلیس بودن در شهر زندگی می کنند، روز سختی را سپری می کنند.