در طول یک زمستان سخت در قرن نوزدهم، ساکنان یک دهکده دورافتاده شاهد غرق شدن یک کشتی خارجی هستند. در این میان یک بیوه به نام ایوا به همراه سایر ساکنان دهکده باید انتخابی سخت انجام دهند، اینکه یا خدمه کشتی غرق شده را نجات دهند یا آخرین غذای باقیمانده خود در زمستان را برای زنده ماندن نگه دارند...
رمزآلود
مانوئل با مادرش به خانه سابقشان در یک محله طبقه متوسط برمی گردد. پریادارشینی و دوستانش که به نیت او مشکوک هستند، شروع به جمع آوری سرنخ هایی می کنند و متقاعد می شوند که او ممکن است چیز شومی را پنهان کند.
داستان فیلم در مورد مردی خانواده دوست به نام جاستین کمپ (با بازی نیکلاس هولت) است که به عنوان هیئت منصفه در یک محاکمه پر سر و صدای قتل حضور دارد. اما او به زودی خود را درگیر یک معضل اخلاقی جدی میبیند، معضلی که میتواند برای تغییر رای هیئت منصفه و احتمالا محکوم کردن یا آزاد شدن متهم استفاده شود و…
وسنت و آرانیا، یک زوج، به خانهای ردیفی و آرام نقلمکان میکنند و به دنبال آرامش و خلوت هستند. اما یک طوفان شدید آنها را در خانه گیر میاندازد و اختلالات ماورایی نگرانکنندهای شروع به رخ دادن میکند که ازدواجشان را به خطر میاندازد. وسنت باید حقیقت پشت این وقایع ماورایی را کشف کند، قبل از اینکه همه چیز از هم بپاشد.
دو خواهر دوقلو که اسرار عمیقی در دل خود نهفته دارند و بازرس پلیس مصممی که در پی کشف حقیقت در یک پروندهی تلاش برای قتل است.
اسکای رایلی (با بازی نائومی اسکات)، یک خواننده معروف، در آستانه آغاز یک تور جهانی است که شروع به تجربه رویدادهای وحشتناک و غیرقابل توضیح میکند. حال همانطور که اسکای تحت تاثیر این حوادث وحشتناک و فشارهای دنیای شهرت قرار گرفته است، مجبور میشود با گذشته تاریک خود روبرو شود و…
رئیس پلیس در دهه 1990 به بررسی یک سری قتل در شهری کنار رودخانه در روستایی چین می پردازد. دستگیری به سرعت انجام می شود، سرنخ ها پلیس را وادار می کنند تا عمیق تر در رفتار پنهان مردم محلی فرو برود.
هنگامی که جسد قدیمیترین دوستش در گوری کم عمق پیدا میشود، دن، که یک پلیس است، به دنبال فردی است که ممکن است آخرین کسی باشد که دوستش را زنده دیده...
یک دختر 17 ساله مجبور می شود با خانواده اش به استراحتگاهی نقل مکان کند که همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست.
یک پدر و دختر نوجوانش در یک کنسرت پاپ شرکت می کنند تا متوجه شوند که وارد مرکز یک رویداد تاریک و شوم شده اند.
«مایا» و بهترین دوستش «دینی» تلاش میکنند تا از پس مشکلات زندگی در شهر برآیند.اما مایا به زودی متوجه میشود که میتواند از خانواده ثروتمند خود اموالی به ارث ببرد.بنابراین آنها بی خبر از خطراتی که پیش رویشان است به زادگاه مایا برمیگردند.
یک هنرمند جوان در جنگلی وسیع و بی آلایش در غرب ایرلند گیر می کند، جایی که پس از یافتن سرپناه، در کنار سه غریبه گیر می افتد که هر شب توسط موجودات مرموز تحت تعقیب قرار می گیرند...
یک کارآگاه سابق قتل (راسل کرو) با از دست دادن حافظه، مجبور می شود معمای یک قتل وحشیانه را حل کند...