پخش زنده تلویزیونی در سال 1977 به طرز وحشتناکی اشتباه می شود و شرارت را در اتاق های نشیمن کشور منتشر می کند.
ترسناک
جوبا و کوئینسی یک زوج ثروتمند بروکلینی هستند که بیش از هر چیز برای خیریه ارزش قائل هستند. اما وقتی دوستی از سفر زیارتی برمیگردد تا قلبهای خونزدهشان را به چالش بکشد، دعوتی را میپذیرند که زندگی آنها را برای همیشه تغییر میدهد.
از سیسیلیا، زنی با ایمان، در حومه یک شهر ایتالیایی عالی و جایی که نقش جدیدی در صومعه ای باشکوه به او پیشنهاد می شود به گرمی استقبال میشود و...
یک قاتل زنجیره ای قربانی جدیدی را در تعطیلات آخر هفته می آورد تا جسد دیگری را به تعداد روزافزون خود اضافه کند. او در حال خرید از طلسم های ساختگی او است و او مشتاقانه در هوس خون است. چه چیزی ممکن است اشتباه باشد؟
یک زن جوان یک میخانه فرسوده را به ارث می برد و راز تاریکی را در زیرزمین آن کشف می کند و...
یک تصادف رانندگی قربانیان را در دستان آدمخوارهای وحشی قرار می دهد...
بخشی از انسان ها علیه شر فزاینده اشکال زندگی انگلی ناشناس که از میزبانان انسان زندگی می کنند و در تلاش برای افزایش قدرت خود می جنگند.
یک افسر پلیس برای تحقیق روی یک پروندهی قتل، وارد کلوپ اشرافی دهلی میشود که از افراد نجیب و پولدار جامعه تشکیل شده است. او در حین تحقیقات متوجه میشود چیزهایی فراتر از آنچه ظاهر نشان میدهد، وجود دارد...
یک زن جوان آمریکایی به رم فرستاده می شود تا زندگی خدمت به کلیسا را آغاز کند، اما با تاریکی روبرو می شود که باعث می شود ایمان خود را زیر سوال ببرد و توطئه هولناکی را کشف می کند که امیدوار است باعث تولد تجسم شیطان شود.
یک زن به خانهٔ کودکی خود بازمیگردد. او متوجه میشود که دوست تخیلی دوران کودکی خود را که رهایش کرده بود، واقعاً وجود دارد و ناراضی است که او را ترک کرده است.
وینی پو، پیگلت، جغد و تایگر که دیگر نمی خواهند در سایه زندگی کنند، مبارزه خود را به شهر اشدان می برند و دنباله ای خونین از مرگ و ضرب و شتم را در پی خود باقی می گذارند.
مایلز مورالس یک حمله پانیک را تجربه می کند که او را مجبور می کند با مظاهر اضطراب خود روبرو شود و یاد بگیرد که کمک گرفتن می تواند به همان اندازه شجاعانه باشد که از شهرش در برابر شیطان محافظت کند.
پاتریک، یک فرد عجیب و تنها، در یک خانه در پشت یک پارکینگ تریلرها زندگی میکند. پس از یک طوفان شدید، یک زن جوان مرموز در جلو درب او ظاهر میشود و...