راسل هچ یکی از ماموران اینترپل است که نقش پدر جیدن را بر عهده می گیرد، پسر یک خبرچین که در یک حمله معمولی کشته شده است.
اکشن
پدری به همراه دختر بچه کوچکش در حال فرار از دست ارواح گذشته خود و نیروهایی که درصد کشتن او هستند می باشد.
شمشیری که به صاحبش قدرت می بخشد تقسیم شد و پنهان شد. یک شورشی قدرت را به دست می گیرد و قتل عام را به راه می اندازد و تنها یک بازمانده از آن باقی می ماند. اکنون دختر یک ژنرال بزرگ تنها چیزی است که بین یک ظالم و سلطه او قرار دارد...
فیلم زندگی شیرین در ژانر کمدی محصول سال 1388 است. قدرت الله صلح میرزایی کارگردانی این اثر را به عهده دارد و بازیگرانی چون علی صادقی، جواد رضویان، بهنوش بختیاری، بهاره افشاری و ...در آن به ایفای نقش پرداخته اند. در خلاصه داستان این فیلم آمده است که امیر مهرجویی بازیگر سینماست که در راه ازدواج با دختر مورد علاقه اش "هستی" با مشکلات خانوادگی روبرو می شود. فریبرز برادر دو قلوی امیر پس از سالها وارد ایران شده اما ورود او مشکلات امیر را چند برابر می کند...
سالها پس از سلطنت سزار، یک میمون جوان به سفری میرود که او را وادار میکند تا همه چیزهایی را که در مورد گذشته به او آموختهاند زیر سوال ببرد و انتخابهایی انجام دهد که آیندهای را برای میمونها و انسانها مشخص میکند.
یک بوکسور جوان وقتی از یک پیرمرد آسیایی در برابر یک قلدر دفاع می کند به یک ستاره تبدیل می شود. این مورد توجه یک قهرمان میانه وزن را به خود جلب می کند که تصمیم می گیرد او را در یک مسابقه بوکس غیرمتعارف در زمان بیماری همه گیر COVID-19 به چالش بکشد.
هنگامی که یک کلاه ایمنی جادویی نولان پارتمور را وارد دنیای شوالیههای امروزی میکند که با نیروهای شرور ماوراء طبیعی مبارزه کند، مجبور میشود به قهرمانی تبدیل شود که قرار بود باشد.
گاسپار، کارآگاهی که روی یک پرونده کشتار جمعی کار می کند...
یک پدر و پسران دوقلوی نوجوانش برای زنده ماندن در یک خانه کشاورزی دورافتاده در انتهای جهان مبارزه می کنند.
آنتی مانیتور (همتای شیطانی مانیتور) در مولتیورز DC رها میشود و شروع به از بین بردن زمینهای مختلف تشکیل دهنده آن میکند. مانیتور تلاش میکند تا قهرمانانی را از سراسر مولتیورس به خدمت بگیرد تا به مقابله بپردازند...
کلت سیورز بدلکاری است که برای حفظ سلامت جسمی و روانی خود یک سال زودتر این شغل را رها می کند. اما زمانی که ستاره یک فیلم پرهزینه ناپدید میشود، او مجددا به صحنه بازمیگردد...
راننده آمبولانسی که تبهکار شده است مشتاقانه منتظر آزادی خود از زندان است، اما 14 سال طول می کشد.
بنا به اتفاقاتی فرخ از اداره پلیس اخراج میشود و مجبور است با مشکلاتی همانند جهیزیه خواهرش و مهریه زنش دست و پنجه نرم کند. در همین کشمکشهای زندگی، دخترِ دوستش بهمن که قبلاً همکارش بوده و فردی پولدار است ربوده میشود.