یک سرباز نیروی ویژه که کشور، دین و حتی امید خود را رها کرده است، باید به میدان نبرد بازگردد تا خواهرزادهاش، یک خبرنگار را که در وسط یک عملیات غیرقانونی قرارداد خصوصی گرفتار شده است، ردیابی کند.
درام
منصور (امیرحسین آرمان) جوانی اهل شهرستان است که به دلیل تعطیلی کارخانهای که در آن کار میکرد، تصمیم میگیرد وسایلش را جمع کرده و به تهران بیاید تا کار کند. زمانی که منصور وارد تهران میشود، با فردی به نام نادر (پژمان بازغی) آشنا میشود. نادر یک قاچاقچی مواد مخدر است که در پوشش توزیع قرصهای لاغری برای فردی به نام جهان (آتیلا پسیانی) فعالیت میکند و خواهری به نام نازنین دارد که...
خانواده گریس به عمارت آبا اجدادی خود در میشیگان به نام اسپایدرویک نقل مکان می کنند و فرزندان خانواده با پیدا کردن یک بوگارت متوجه می شوند موجودات جادویی واقعیت دارند
در پی مرگ کارماین فالکون، «اُز» تلاش میکند تا در میان دنیای جنایتکاران گاتهام خود را مشروعیت ببخشد.
اطلاعات یک پروژه فوق سری در کره افشا می شود. در این میان، رئیس چوی برنامه ریزی می کند تا...
فیلم در مورد بوکسوری جوان و آیندهدار به نام جدرژی است که از ترس تکرار اشتباهات پدرش، از لهستان کمونیستی فرار میکند تا رویای خود برای تبدیل شدن به بزرگترین مبارز تاریخ را دنبال کند. اما زمانی که جدرژی موافقت میکند در یک مبارزه تقلبی شرکت کند، مسیر زندگی او کاملا تغییر کرده و…
پیمان بعد از یک سوء تفاهم خانوادگی با کامران درگیر می شود. گمانه زنی هایی وجود دارد که پیمان کامران را کشته است. اتفاقی که ممکن است به قیمت جان پیمان تمام شود
داستان زنی به نام "غاده" را روایت میکند که چند روز پیش از سفر به مکه برای حج، با یک وضعیت اضطراری روبهرو میشود و به مبلغ زیادی پول نیاز دارد. او مجبور میشود به
پس از اخراج ناعادلانه از دانشگاه، یک زوج جوان به خانه بازمیگردند؛ اما با والدینی مواجه میشوند که مخالف ازدواج آنها هستند. پس از اینکه پسر جوان دستگیر و سپس از زندان فرار میکند، آن دو تصمیم میگیرند فرار کنند. در حالی که آنها برنامهریزی کرده و به پیش میروند، پلیس در هر قدم به دنبالشان است. با اینکه این دو از عمق مشکلاتی که در آن گرفتار شدهاند بیخبرند، آیا میتوانند سرانجام خوشی برای خود رقم بزنند؟
در این کمدی طنزآمیز، بهروز حیلهگر نقشهای میکشد تا با سیما، دختری ثروتمند، ازدواج کند و به ثروت برسد. اما او بیخبر است که پدر سیما از نیتهای پلید او آگاه شده و از دوست خود برای مقابله با بهروز کمک میگیرد. این فیلم که درسی اخلاقی در خود دارد، با تصویربرداری حرفهای، لحظات خندهدار را با درامی تلخ و شیرین ترکیب میکند.
هدر به کارلا برخورد میکند که سالهاست با او صحبت نکرده است و پیشنهادی غیرمنتظره به او ارائه میکند که میتواند زندگی هر دوی آنها را برای همیشه تغییر دهد.
داوود و لیلی در شب عروسیشان به شمال سفر میکنند. در مسیر با زوج دیگری به نام مهشید و آرش آشنا میشوند و همراه آنها به شمال میروند. اما آرش با مردی با کت و شلوار مشکی تصادف کرده بود. با کمک داوود، جسد را در باتلاقی میاندازد، اما این تازه آغاز مشکلاتشان است.
یک مرد مرغ ناامید تصمیم می گیرد تا بی گناهی خود را ثابت کند زیرا مافیای سیاه برای انتقام گرفتن دو برابر می شوند. در سایه پیروزی علی، کارآگاه هادسون شاهد تلفاتی است که دزدی شبانه از جامعه او می گیرد.