نیویورک، اوایل دهه ۱۹۶۰. در میان صحنه موسیقی پرجنبوجوش و دگرگونیهای فرهنگی پرآشوب، یک جوان ۱۹ ساله مرموز از مینهسوتا با گیتار و استعدادی انقلابی وارد وست ویلیج میشود، کسی که قرار است مسیر موسیقی آمریکا را برای همیشه تغییر دهد.
درام
جهان در اثر یک همهگیری ویران شده است. مارکو، تنها و دور از امنیت جنگل، با دنیایی فروپاشیده روبهرو میشود که در سکوت و خطر فرو رفته است.
در طول المپیک ۱۹۷۲ مونیخ، یک تیم پخش ورزشی آمریکایی خود را در موقعیتی میبیند که باید بحران گروگانگیری مربوط به ورزشکاران اسرائیلی را پوشش دهد.
پس از فرار از اروپای پس از جنگ، لاسلو توث، معمار پیشگام، به آمریکا میآید تا زندگی، حرفه و ازدواجش با همسرش اِرزِبِت را از نو بسازد؛ ازدواجی که در دوران جنگ، به دلیل تغییر مرزها و حکومتها، از هم گسسته شده بود. لاسلو که اکنون در کشوری غریب تنهاست، در پنسیلوانیا ساکن میشود؛ جایی که هریسون لی ون بورن، صنعتگر ثروتمند و بانفوذ، استعداد او را در معماری تشخیص میدهد. اما قدرت و میراث، بهایی سنگین دارند.
هنگامی که دختری نابغه و نهساله که در یک کارگاه استثماری کار میکند، فرصتی برای رفتن به مدرسه پیدا میکند، مجبور میشود تصمیمی دشوار برای آیندهی خود و خواهرش بگیرد.
هنگامی که شریک زندگیاش، پت، بهطور غیرمنتظرهای از دنیا میرود، انجی نگران آپارتمانی میشود که بیش از ۳۰ سال در آن با هم زندگی کرده بودند. با حمایت خانوادهای که خود انتخاب کرده، انجی سفری تازه را در مسیر رهایی در سالهای پایانی زندگیاش آغاز میکند.
بازنشستگی آرام رئیسجمهور پیشین، جورج مولن، زمانی به هم میریزد که از او خواسته میشود رهبری تحقیقات دربارهی یک حملهی سایبری ویرانگر را بر عهده بگیرد.
بر اساس وبتونِ همنام، داستان درباره اتفاقاتی است که زمانی رخ میدهد که شخصیت زن و مرد اصلی در اوایل دهه ۲۰۰۰ در یک بازی با یکدیگر آشنا میشوند، عشقی بین آنها شکل میگیرد و سپس در دنیای واقعی با هم ملاقات میکنند.
گروهی از همخانهها در یکی از کلانشهرهای آمریکا بهطور ناخواسته مردی بیگناه را میکشند و در مسیری خطرناک از فریب و پنهانکاری گرفتار میشوند.
وقتی یک مسافر متوجه میشود که کسی در حال تلاش برای هک کردن قطار اوست، درخواست کمک فوری میکند. اما آیا دو غریبه کاملاً ناآشنا میتوانند با هم همکاری کنند تا همه را به موقع از قطار خارج کنند؟
میشل از دوران بازنشستگی آرام خود در روستایی در بورگوندی، در نزدیکی دوست قدیمیاش ماری-کلود، لذت میبرد. وقتی دختر پاریسیاش، والری، پسرش لوکاس را برای تعطیلات مدرسه نزد مادربزرگش میفرستد، میشل که از رفتار دخترش تحت فشار قرار گرفته، در وعده ناهار به او قارچ سمی میدهد. والری بهسرعت بهبود مییابد اما مادرش را از دیدن نوهاش منع میکند. میشل که احساس تنهایی و عذاب وجدان دارد، دچار افسردگی میشود... تا اینکه پسر ماری-کلود از زندان آزاد میشود.
رم، که بهتازگی بهعنوان جمعآوریکننده منطقه منصوب شده است، در شهری در آندرا پرادش مسئولیت را به عهده میگیرد و بلافاصله با فساد و بیکفایتی عمیقی که دولت را آزار میدهد، روبهرو میشود. مصمم به ایجاد اصلاحات، تغییرات گستردهای را آغاز میکند که منجر به درگیری شدید با یک وزیر قدرتمند ایالتی میشود.
درباره نویسنده و عکاس فرانسوی، کارول آچاش. با بهرهگیری از قدرت فیلمسازی و همکاری ماریون کوتیار، کارگردان مونا آچاش مادر خود را به زندگی بازمیگرداند تا مسیر زندگی او را بازخوانی کرده و دریابد که او واقعاً چه کسی بوده است.