ترفیع غیرمنتظره در یک صندوق سرمایه گذاری پرچین، رابطه یک زوج جوان را به لبه پرتگاه سوق می دهد، و تهدیدی برای گشودن بسیار بیشتر از نامزدی اخیر آنهاست.
درام
در یک شهر آلوده به جنایت، کانان بای و گروهش قدرت های حاکم هستند. برای مبارزه با این سلطنت و انتقام، بازرس شاهول با درایت نقشه بازگشت "شاه" را می کشد که منجر به یک چرخش دگرگون کننده از وقایع می شود.
راهول و آنو عاشق یکدیگر می شوند، اما قبل از اینکه با هم متحد شوند، مشکلات خاص خود را دارند که باید با آنها مقابله کنند.
مانو، بدنساز اهل چاندیگار هند، عاشق Maanvi، معلم زومبا می شود. همه چیز خوب به نظر می رسد تا زمانی که یک افشاگری باعث آشفتگی در داستان عشق آنها شود.
یک زن جوان آمریکایی با شوهرش به بخارست نقل مکان می کند و شروع به شک می کند که غریبه ای که او را از آپارتمان آن طرف خیابان تماشا می کند ممکن است یک قاتل زنجیره ای محلی باشد که سر زنان را می برید.
وقتی زنگ در به صدا در می آید سونیل در خانه تنهاست. غریبه در، شوهر چهایا است، زنی که سونیل با او رابطه دارد. مرد سؤالات ناراحت کننده زیادی در مورد رابطه آنها می پرسد و بیشتر و بیشتر مزاحم می شود.
سه مرد متفاوت، سه دنیای متفاوت، سه جنگ متفاوت - همه در تقاطع جنگ مدرن ایستاده اند - دنیایی تاریک از اخلاق سیال که در آن همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست.
دختری ربوده شد گذشته ای پنهان آشکار شد یک شانس به ظاهر بیهوده برای نجات. اکنون کشیش جرمیا جیکوبز و همسرش مارتا باید بر دروغ های گذشته غلبه کنند تا امید خود را برای آینده بیابند.
مکانیک جایاکریشنان به عنوان یک سرمایهگذاری تجاری خوب وارد یک معامله بزرگ زمینی میشود، اما در نهایت با موقعیتهایی روبهرو میشود که زندگی را تغییر میدهد.
در آینده ای نزدیک، مردی بیمار لاعلاج به دنبال راه حلی پیچیده و دلخراش برای نجات همسر و پسرش از غم و اندوه با تکرار خود بدون اینکه آنها بدانند، می پردازد.
نلی به تازگی مادربزرگ خود را از دست داده است و به والدینش کمک می کند تا خانه کودکی مادرش را تمیز کنند. او خانه و جنگل های اطراف را بررسی می کند. یک روز او با دختری همسن و سال خود آشنا می شود که یک خانه درختی می سازد.
زن جوانی به دنبال مرگ شوهر سابقش به یک تعطیلات انفرادی به حومه شهر انگلیس می رود.
سی سال پیش، آندری فیلیپوف، رهبر ارکستر بولشوی به دلیل استخدام نوازندگان یهودی اخراج شد. حالا یک سرایدار حقیر، فرصتی پیش میآید تا نوازندگان قدیمیاش را جمع کند تا به عنوان ارکستر رسمی Buolshoi در پاریس ظاهر شوند.