مردی که با سختیها مواجه میشود و پس از یک سری شکستها به خودکشی میاندیشد، با مرگ مواجه میشود و مأموریت مییابد تا بارها و بارها مرگ را در 13 زندگی دیگر تجربه کند تا فرصت زندگی را به دست آورد.
درام
مانو و پریا از طبقه متوسط هستند و عاشق هم می شوند. وقتی شرایط مانو را به زندان میاندازد، رابطه او با پریا به خطر میافتد.
Nelakonda Bhagavanth Kesari در مورد معامله حتی با یک تاجر قدرتمند که برای او پول خرج کرده است، قاطعانه است. او آماده است تا در برابر دشمن سرسخت مبارزه کند و مسائل آنها را دوستانه حل کند.
افسانه ای هومری که سفر پرماجرا دو پسر جوان به نام های سیدو و موسی را روایت می کند که داکار را ترک می کنند تا به اروپا برسند.
یک مهاجر فیلیپینی بدون مدرک، شغلی را به عنوان پرستار برای پیرمردی پیدا می کند و زندگی بهتری را برای او و دخترش تضمین می کند. اما یک کشف تاریک، هر چیزی را که او برای آن تلاش کرده و برایش عزیز است، نابود خواهد کرد.
"خرگوش مخملی" بر اساس کتاب کلاسیک مارجری ویلیامز، جادوی عشق بی قید و شرط را جشن می گیرد. وقتی ویلیام یک اسباب بازی مورد علاقه جدید برای کریسمس دریافت می کند، یک دوست مادام العمر را پیدا می کند و دنیایی از جادو را باز می کند.
هنگامی که یک سکونتگاه صلح آمیز در لبه ماه دور خود را در معرض تهدید ارتش یک نیروی ظالم حاکم می بیند، غریبه مرموزی که در میان روستاییان آن زندگی می کند بهترین امید آنها برای بقا می شود.
یک فوتبالیست جوان شگفتانگیز از روستای کوئینزتاون باید با بازگشت پدر شسته و رفته و طرفدار فوتبال خود روبرو شود و بین موفقیت تیمش و رویاهای خود انتخاب کند. همه اینها و بیشتر
یک وکیل درگیر پرونده قتلی می شود که به گذشته تاریک او مرتبط است.
چهار دوست از روستایی در پنجاب رویای مشترکی دارند: رفتن به انگلستان. مشکل آنها این است که نه ویزا دارند و نه بلیط. یک سرباز قول می دهد که آنها را به سرزمین رویاهایشان ببرد.
این فیلم با الهام از داستان سرکان بایرام نماینده مجلس، مبارزه یک فرد معلول را روایت می کند.
کارآگاه یوجی کودو برای دیدن مادرش که با وضعیت جسمی وخیم در بیمارستان بستری است، ماشین خود را میراند. سپس یوجی به طور تصادفی با ماشین خود به مردی برخورد می کند و آن مرد می میرد. یوجی در بیمارستان سعی می کند مرگ مرد را پنهان کند.
جیم برای اولین مبارزه حرفهای خود آماده میشود، اما پس از درگیر شدن با وتو، پسر مائوری که روزهایش را در یک کلبه قدیمی در کنار ساحل میگذراند، شروع به بازنگری در مسیر زندگی و تمایلات جنسی خود میکند.