جاسوسان سابق CIA، امیلی و مت، پس از فاش شدن هویتهای مخفیشان، دوباره به دنیای جاسوسی کشیده میشوند.
کمدی
تعطیلات یک خانواده به مقصدی دورافتاده مسیر غیرمنتظرهای به خود میگیرد زمانی که متوجه میشوند جزیرهای که در آن هستند، توسط یک قاتل سریالی مسکون است.
در تلاش برای دستیابی به رؤیای همیشگیاش برای نویسنده شدن، یومی گام جسورانهای برمیدارد و شغل خود را ترک میکند تا بر آمادهسازی برای یک مسابقه رماننویسی تمرکز کند. از سلول برنامهریز که با دقت برنامه زمانی نوشتن را تنظیم میکند، تا سلول نویسنده که بیوقفه در جستجوی الهام است، و سلول خسیس که مراقب بودجه است، هر سلول با تمام توانش برای حمایت از یومی و آرزوهایش تلاش میکند. اما وقتی نگرانیها درباره آینده افزایش مییابند، سلول اضطراب بزرگتر و سایهافکنتر میشود و اراده یومی را زیر سؤال میبرد. حتی سلول عشق که زمانی شیرین و امیدوار بود، تلخ و بدبین میشود زیرا رابطه او با بابی دچار مشکلاتی میشود. با شدت گرفتن درگیریها میان سلولها، دهکده سلولها با بحرانی روبهرو میشود که پیش از این هرگز مانند آن را تجربه نکرده بود…
دو دانشآموز معمولی دبیرستان تصمیم میگیرند تا در آخرین جشن بزرگ قبل از هزاره جدید در شب سال نو 1999 شرکت کنند. اما شب وقتی ساعت به نیمه شب میرسد، حتی از آنچه که آنها تصور کرده بودند، دیوانهوارتر میشود.
یک زندانی بهتازگی آزاد شده، با استفاده از جادوی یک ساحره مکزیکی، دوستان قدیمیاش را بازمیگرداند تا در برابر یک ارباب بیرحم مواد مخدر از مزرعه یک زن محافظت کنند.
آرزوی بابانوئل زمانی به حقیقت میپیوندد که بهطور اتفاقی سرش به جایی میخورد و خود را «شگفتانگیز» میپندارد. با کمک بیلی و لئو، دستیار اجرایی او (که یک الف است)، بابانوئل شگفتانگیز به مقابله با تاجری اسیر وسواس اسباببازیها میپردازد تا کریسمس را نجات دهد.
خانم پووه، روزنامهنگاری سیاسی که به دلیل رسوایی به بخش فوتبال منتقل شده، مأمور میشود تا کارزار انتخاباتی ریاستجمهوری در حال انجام را پوشش دهد. نامزد پیشتاز، وارث پنجاهساله یک خانواده قدرتمند فرانسوی و تازهکار در سیاست است. اما خانم پووه که گذشته نهچندان بیعیب این نامزد را به یاد دارد، وارد تحقیقاتی میشود که به همان اندازه که شگفتانگیز است، پرشور نیز میباشد.
مارگوت استون، معمار برجستهای از نیویورک، زندگیاش را با دقتی بینقص و منظم همچون یک نقشه معماری میسازد. اما همه چیز وقتی که به او خبر میدهند در آستانه کریسمس، یک عمارت باستانی در شهری کوچک و دنج به نام پلامهیل انگلستان از سوی یک عمه بزرگ به او ارث رسیده، به هم میریزد. سفر به این عمارت هزاران داستان نهفته و اتفاقات غیرمنتظرهای را برای او به ارمغان میآورد که زندگیاش را به کلی تغییر خواهد داد.
زنی کار خود را متوقف می کند تا یک مادر خانه نشین شود، اما به زودی زندگی خانگی او تغییری سورئال پیدا می کند.
نگرانی گرومیت از این که والاس به اختراعاتش بیش از حد وابسته شده، زمانی به اثبات میرسد که والاس یک "گنوم هوشمند" اختراع میکند که به نظر میرسد ذهن خود را پیدا کرده است. وقتی مشخص میشود که ممکن است یک شخصیت انتقامجو از گذشته در حال هدایت اتفاقات باشد، این وظیفه گرومیت میشود که با نیروهای شوم مبارزه کرده و استاد خود را نجات دهد... وگرنه ممکن است والاس دیگر نتواند هیچ اختراعی انجام دهد!
ریکاردو در سال 1994، رویای فیلمساز شدن را کنار گذاشت. او که در بیست و چهار سالگی به نظر میرسید سرنوشت خود را پذیرفته است، زندگی در جامعهای مصرفی و ناشناس. دیگر هیچ امیدی به تبدیل شدن به یک هنرمند نداشت. اما زمانی که رادیو-کانادا با او تماس گرفت و درخواستش را در بین فینالیستهای برنامهی 'La Course' سال 1994-95 انتخاب کرد، شعلهای دوباره در دل او روشن شد. شاید هنوز فرصتی برای دنبال کردن رویایش وجود داشته باشد.
تاکاگی که اکنون به یک مربی حرفهای تبدیل شده است، به مدرسهی قدیمیش برمیگردد، جایی که نیوشیکاتا، همکلاسی سابقش که روزگاری هدف شوخیهایش بود، حالا معلم تربیت بدنی شده است. اما هنوز هم همان بازیهای قدیمی ادامه دارد، و رابطهی آنها حالا به شکلی جدید و پر از شوخیهای شیرین و دلنشین شکل میگیرد.
یک ستاره بینالمللی فیلمهای اکشن به نام جکی (با بازی جکی چان) به همراه دستیار خود، درگیر یک عملیات خطرناک برای نجات یک پاندای دوستداشتنی به نام هوهو میشود و…