فانتزی

داستان درباره یک بچه هیولای بامزه است که پدرش انسان و مادرش یک هیولا است، اما حالا هم از طرف انسان ها و هم هیولاها مورد هجوم قرار گرفته و...

گروه تورین به لانه ی اژدها رسیده اند، اما آیا بیلبو و بقیه گروه می توانند «اربور» و گنجینه ی اژدها را بدست آورند؟ و اگر آن را گرفتند، آیا می توانند آن را نگه دارند؟

داستان این فیلم قبل از سه گانه ارباب حلقه ها اتفاق می‌افتد و نوعی پیش‌درآمد بر آن مجموعه فیلم است. «بیلبو بگینز» ( مارتین فریمن ) شخصیت اصلی داستان برای پیدا کردن گنجینه ی اژدهایی بنام «اسماگ»، در سفری پرماجرا با «گندالف» ( یان مک کلن ) و گروهی از دورف ها ( کوتوله ها ) همراه می‌شود...

«تیم اوری» یک کارتونیست است. زمانی که سگش یک ماسک اسرار آمیز را پیدا می کند، سری دردسر هایی برای او آغاز می شود که...

دورف ها به همراه «بیلبو بگینز» و «گندالف خاکستری»، به سفر خود برای نجات «اربور» شهر مادری شان، که در تصرف اژدهایی بنام «اسماگ» است، ادامه می دهند. این در حالی است که بیلبو تحت تاثیر قدرت جادویی حلقه قدرت می باشد...

«شان»، شوهر «آنا» (کيدمن) موقع دويدن در پارک مرکزي سکته مي کند و مي ميرد. پس از گذشت ده سال، در جريان يک مهماني خانوادگي ناگهان سرو کله ي پسرکي ده ساله پيدا مي شود که ادعا مي کند «شان» است، همان شوهر «آنا» که ده سال پيش درگذشته بود...

«ماتيلدا وارم وود» (ويلسن) دختر جوان بي نهايت کنجکاو و با هوشي است که با والدين عامي و بي فرهنگ خود (د ويتو و پرلمن) که اصلا به او توجهي ندارند، بسيار تفاوت دارد. او با بالا رفتن سن، به تدريج کشف مي کند داراي قدرت حرکت دادن اشيا از دور است و مي تواند از اين توانايي در راه از بين بردن رنج هايش و کمک به دوستانش استفاده کند...

شعله خشم جانی بریز در گوشه ای از شرق اروپا دوباره بر افروخته می شود تا گروهی از شیاطین که قصد نابودی انسان ها را دارند بسوزاند...

گروفالوی کوچک هشدارهای پدرش را نادیده گرفته و پابرهنه به روی برف راهی میشود تا موش بزرگ بدجنس را پیدا کند...

نيويورک، قرن بيست و يکم. دغدغه ي موفقيت در کار چنان ذهن «کيت مکي» (رايان) را اشغال کرده که ديگر فرصتي براي عشق و عاطفه برايش نمانده است. محبوب سابق او «استوارت» (شرايير) که دانشمندي نابغه است، پنجره اي رو به زمان باز مي کند و در نتيجه «ليوپولد» (جکمن)، اشراف زاده ي بريتانيايي، به زمان حال منتقل شود. چندي نمي گذرد که «کيت» و «ليوپولد» به يک ديگرعلاقه مند مي شوند.

هرکول پسر زئوس، نه انسان است و نه از خدایان. او خانواده اش را از دست می دهد و سال ها رنج و سختی می کشد، و بعد از آن به خدایان پشت می کند و می فهمد تنها با ریختن خون در جنگ می تواند به آرامش برسد...

دختر جوان یک تاجر به طور غیره منتظره ای عاشق موجودی می شود که رمز و راز دیرینه ای با پدرش دارد...

فیلم که بر اساس داستانی از اچ. رایدر هگرد ساخته شده، در مورد یک ماموریت پرماجرا و پر خطر برای یافتن گنجینه ای می باشد که در معادن "شاه سلیمان" مخفی شده است...