یک مادر مجرد مهاجر که به دلیل زندگی معمولی خود از حق رای محروم شده است، تصمیم می گیرد از فرصتی برای کار در یک رستوران ژاپنی استفاده کند و رویاهای خود را برای تبدیل شدن به یک آشپز سوشی محقق کند تا آینده بهتری برای خانواده خود فراهم کند.
درام
یک زن جوان ناراضی از خانواده ای بدسرپرست با یک فرمانده ارتش ترسناک و سرد ازدواج می کند. اما این دو در مورد یکدیگر بیشتر یاد می گیرند، عشق ممکن است فرصتی داشته باشد.
در سال 1948، یک تیراندازی متقابل در یک بخش جدا شده از مرز هند و پاکستان فوران کرد و تنها دو سرباز زنده ماندند. یکی سرباز هندی پاکستانی الاصل است در حالی که دیگری سرباز پاکستانی هندی الاصل است. داستان طعنه آمیزی از غرور و بقا زمانی آغاز می شود که - در تلاش برای فرار از خطر، آنها با یکدیگر برخورد می کنند. و در میان تبادل مداوم گلوله ها، ... همه را بخوانید
در سال 1951، مارکوس، یک دانشجوی یهودی طبقه کارگر از نیوجرسی، در کالج کوچکی در اوهایو تحصیل می کند، جایی که در بحبوحه جنگ کره با سرکوب جنسی و نارضایتی فرهنگی دست و پنجه نرم می کند.
آماده برای یک شب مهمانی افسانه ای، سه دانشجوی کالج باید مزایا و معایب تماس با پلیس را در هنگام مواجهه با یک موقعیت غیرمنتظره بسنجید.
کول بیرد همه چیز دارد - همسری زیبا، شغلی موفق، خانه بزرگ، عضویت در باشگاه روستایی و اسباب بازی های گران قیمت. با این حال، پشت نما، مردی است که در دام محیط اطرافش گرفتار شده و در تعقیب رویای زندگیاش همیشه عقب میماند. او که به اندازه کافی قوی نبود که بتواند با انتظارات پدرش مقابله کند، عشق واقعی، بهترین دوستش و دیدگاهش از زندگی را در اس ام اس ترک کرد...
ترفیع غیرمنتظره در یک صندوق سرمایه گذاری پرچین، رابطه یک زوج جوان را به لبه پرتگاه سوق می دهد، و تهدیدی برای گشودن بسیار بیشتر از نامزدی اخیر آنهاست.
در یک شهر آلوده به جنایت، کانان بای و گروهش قدرت های حاکم هستند. برای مبارزه با این سلطنت و انتقام، بازرس شاهول با درایت نقشه بازگشت "شاه" را می کشد که منجر به یک چرخش دگرگون کننده از وقایع می شود.
راهول و آنو عاشق یکدیگر می شوند، اما قبل از اینکه با هم متحد شوند، مشکلات خاص خود را دارند که باید با آنها مقابله کنند.
مانو، بدنساز اهل چاندیگار هند، عاشق Maanvi، معلم زومبا می شود. همه چیز خوب به نظر می رسد تا زمانی که یک افشاگری باعث آشفتگی در داستان عشق آنها شود.
یک زن جوان آمریکایی با شوهرش به بخارست نقل مکان می کند و شروع به شک می کند که غریبه ای که او را از آپارتمان آن طرف خیابان تماشا می کند ممکن است یک قاتل زنجیره ای محلی باشد که سر زنان را می برید.
وقتی زنگ در به صدا در می آید سونیل در خانه تنهاست. غریبه در، شوهر چهایا است، زنی که سونیل با او رابطه دارد. مرد سؤالات ناراحت کننده زیادی در مورد رابطه آنها می پرسد و بیشتر و بیشتر مزاحم می شود.
سه مرد متفاوت، سه دنیای متفاوت، سه جنگ متفاوت - همه در تقاطع جنگ مدرن ایستاده اند - دنیایی تاریک از اخلاق سیال که در آن همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست.