دو نوجوان به خاطر عشقشان به یک برنامه تلویزیونی...
ترسناک
پس از اینکه یک کشتی 500 ساله متروکه در سواحل یک شهر کوچک ظاهر می شود، مورخ النا و گارد ساحلی محلی برای تحقیق می روند. آنها متوجه می شوند که این کشتی رها نشده است و خدمه نفرین شده کشتی نقشه های وحشتناکی برای نفوذ دارند...
«مایا» و بهترین دوستش «دینی» تلاش میکنند تا از پس مشکلات زندگی در شهر برآیند.اما مایا به زودی متوجه میشود که میتواند از خانواده ثروتمند خود اموالی به ارث ببرد.بنابراین آنها بی خبر از خطراتی که پیش رویشان است به زادگاه مایا برمیگردند.
نیروهای تاریک فراتر از دنیای ما، سرنوشت یک خانواده را تهدید می کنند. پدری برای محافظت از عزیزانش از وحشت قلمرو جین میجنگد.
لیلی پیرس، به دنبال پدر بیگانهاش، یک استاد تاریخ، میگردد تا یاد بگیرد که چگونه با تهدیدات ماوراء طبیعی مانند شوالیههایی که با هیولاها میجنگند روبرو شوند...
گروهی از دوستان در یک نشست آزمایشی پزشکی شرکت می کنند. آنها که توسط دکتر فلدمن مشکوک اداره می شوند، به زودی راز تکان دهنده دلیل حضورشان در آنجا را کشف می کنند.
پدر مشکل، لئون، پسرش را در آپالاشیا به کمپ می برد. فرقه محلی شیطان جلاد شیطان را احضار می کند. پسر گم می شود لئون باید با فرقه، هیولا مقابله کند تا او را در میان افزایش تعداد بدن پیدا کند.
دختر مارتین، اِما، یک کار نگهبانی در شب را آغاز می کند تا بفهمد تقریباً سی سال پیش چه اتفاقی برای والدینش افتاده است و...
یک هنرمند جوان در جنگلی وسیع و بی آلایش در غرب ایرلند گیر می کند، جایی که پس از یافتن سرپناه، در کنار سه غریبه گیر می افتد که هر شب توسط موجودات مرموز تحت تعقیب قرار می گیرند...
سوفیا، دانشمندی باهوش متوجه می شود که یک کوسه بزرگ در اعماق رودخانه شنا می کند....
زوج رارا و سوتان که بعد از ماه عسل آماده شروع یک زندگی جدید هستند. رارا یک مزرعه چای بزرگ در جاوه مرکزی متعلق به ویلیام ساندر، پدرش، مرد هلندی که واقعاً اندونزی را دوست داشت، به ارث برد.
در استخری به عمق شش متر، زوجی با سه موجود خونخوار گرفتار شدهاند...
یک سفر کمپینگ و مداخله اجباری به نبردی برای بقا تبدیل می شود، زیرا پنج دوست باید نه تنها با شیاطین خود بلکه با یک شیطان در جنگل مبارزه کنند.