لی جون، یک سرباز بازنشسته چینی، خود را در یک مسابقه با زمان میبیند هنگامی که یک حمله تروریستی جامعهای چینی در خارج از کشور را هدف قرار میدهد. او تنها ۱۲ ساعت فرصت دارد تا با تمام توان و شجاعت خود به حفاظت از هموطنانش بپردازد و از این وضعیت خطرناک جان سالم به در ببرد.
اکشن
بیش از یک دهه پس از ظهور جهانهای اتصال «دروازهها» که «شکارچیها» را با ابرقدرتها بیدار کرد، ضعیفترین شکارچی سونگ جینوو با یک سیاهچال دوتایی روبرو میشود و تلاشی مرموز را میپذیرد، و تنها کسی میشود که میتواند سطح را بالا ببرد و سرنوشت خود را تغییر دهد.
سه مرد که با یک پیوند برادری به هم متصلن، مصمم به انتقام گرفتن هستن.
سونیک، ناکلز و تیلز بار دیگر برای مقابله با دشمنی قدرتمند و جدید به نام شدو متحد میشوند؛ یک شرور مرموز با قدرتهایی که مانندش را هرگز پیش از این ندیدهاند. با برتری تواناییهای شدو، تیم سونیک ناچار است به دنبال یک اتحاد غیرمنتظره بگردد.
در حالی که مرد عنکبوتی تحت تعقیب گروه مزدور "انفورسرها" قرار دارد، باید از نورمن آزبورن در برابر خشم انتقامجویانهی ابرشرور خطرناک، ولچر، محافظت کند.
داستان یک پسر بچه فقیر در ایران قرن ششم است که به سبب نشان دادن دلاوری های بسیار در جنگ، توسط پادشاه ایران بعنوان ولیعهد انتخاب می شود. پس از مدتی شاهزاده «دستان» با همکاری شاهزاده خانم «تهمینه» اقدام به پس گرفتن شن های زمان، که هدیه ای از جانب خدایان بوده و قابلیت کنترل زمان را دارد، از دست نجیب زاده خائنی بنام «نظام» می نماید. نظام برادر پادشاه است و تصمیم دارد توسط شنهای زمان...
افسران دپارتمان گمرک و مالیات هنگ کنگ، چو چینگ-لای و چونگ وان-نام، رابطه نزدیکی به عنوان مربی و شاگرد دارند. در یک پرونده مرتبط با کشف اسلحههای قاچاق، چینگ-لای برای شرکت در یک عملیات مشترک با اینترپل برای دستگیری یک فروشنده اسلحه منزوی فرستاده میشود. با این حال، وان-نام تصمیمی اساسی میگیرد که موضوع را پیچیدهتر میکند.
حمله ناگهانی وولف، ارباب باهوش و خائن روهان که به دنبال انتقام مرگ پدرش است، هلم همرهند، پادشاه روهان، و مردمش را مجبور میکند تا آخرین موقعیت جسورانهای را در قلعه باستانی هورنبورگ داشته باشند.
آنکور، قربانی بیعدالتی، در کشوری غریبه به مرگ محکوم شده است. اما ساتیا، خواهر مقاوم و بیپروا، آماده است که برای نجات برادرش هر مرزی را بشکند. او میداند که راهی خطرناک و پر از موانع پیش رو دارد، اما هیچ چیزی نمیتواند اراده پولادین او را متزلزل کند
ریشی به خاطر اشتباهی که دوستش یاجی مرتکب میشود، عاشق دختری به نام تارا، یک راننده مسابقهای تازهکار، میشود. رابطهی ریشی و تارا که قرار بود نزدیک و عاشقانه باشد، از هم پاشیده میشود. ریشی با پیشنهاد یاجی به لندن میرود و بهعنوان کارآموز در یک پیست مسابقه کار میکند، تا شاید سرنوشت جدیدی برای خود رقم بزند.
در سرزمینی پر از شمشیر و جادو، گروهی از راهزنان از دسته خود جدا میشوند تا از یک دختر کوچک محافظت کنند. این تصمیم آنها را در برابر دوستان قدیمی و رهبر پیشینشان قرار میدهد، کسی که زمانی همچون پدری برایشان بود.
رابطه پیچیده کراوون با پدر بیرحمش، نیکولای کراوینوف، او را در مسیری انتقامجویانه با عواقب وحشیانه آغاز میکند و به او انگیزه میدهد که نه تنها به بزرگترین شکارچی جهان، بلکه به یکی از ترسناکترین شکارچیان جهان تبدیل شود.