چارلی، یک یتیم آمریکایی عاقل، بیخانمان، به طرز جادویی به پادشاهی چین باستانی Sanxingdui منتقل میشود، جایی که یک تیم رنگارنگ از ابرقهرمانان برای دفاع از شهر در برابر یک فاتح وحشی به کمک او نیاز دارند.
کمدی
داستان عاشقانه دو سگ به نامهای تامی و آمالو که صاحبانشان به دلیل تفاوتهای مذهبی با آنها مخالف هستند. سگها تصمیم میگیرند فرار کنند و سفری ماجراجویانه را آغاز میکنند که مملو از چالشهای بسیاری است.
پس از یک اخراج، بازگشت به حرفه مد جنا با یک همکار جذاب و بسیار جوان تر که اتفاقاً پسر رئیسش است به مشکل می خورد. جنا باید تصمیم بگیرد که آیا همه چیز را در یک ماجراجویی مخفی به خطر بیندازد یا خیر... .
در داستان، اونیکس که یک کاربر نوپا در امور تاریک است همراه با گروهی از پیروان به یک مراسم بینظیر در عنوان "BARTOK THE GREAT" در خانهاش شرکت میکند. این مراسم یک فرصت یکبار در عمر برای اونیکس و پیروانش به حساب میآید. احتمالاً این مراسم مهم و منحصر به فرد به اونیکس و گروهش فراخوانده شده و در آنجا با واقعیتها و رازهایی که پشت پرده مراسم قرار دارد، روبرو میشوند.
داستان چگونگی اتحاد تاکر، رولفی و پت تیت برای تشکیل شرکت خود.
قتل عجیبی در دبیرستان سنت مارتین رخ داد که منجر به مرگ پسر یک مقام نظامی شد. پلیس تازه کار، چن هو، مخفیانه به مدرسه می رود تا پرونده را بررسی کند.
کارمند بانک موران نقشه می کشد تا آنقدر پول بدزدد که دیگر هرگز کار نکند، سپس اعتراف کند و دوران زندان را بگذراند در حالی که همکارش پول نقد را پنهان می کند. به زودی تحت فشار تحقیقات، همدست رومان با زنی آشنا می شود که او را برای...
نیروهای شرور به آرژانتین می آیند. بهترین امید بشر، یک دشمن افسانهای، در یک دیوانهخانه محبوس میشود که وقتی نبرد علیه رستاخیز اهریمنی آغاز شد، باید از آنجا فرار کند.
بچه کوسه جذاب ترین ماهی در دریا است، بنابراین خواننده شیطان صفت استاریانا نقشه ای طراحی می کند تا قدرت موسیقی او را بدزدد.
بعد از اینکه سهل انگاری او باعث می شود یک زن بی گناه به زندان برود، یک وکیل و همکارانش برای پاک کردن نام او تلاش می کنند.
زمانی که میلیون ها غریبه ناگهان شروع به دیدن او در رویاهای خود می کنند، یک مرد خانواده بدبخت زندگی خود را زیر و رو می کند. هنگامی که حضورهای شبانهاش به شکل کابوسآمیزی در میآید، پل مجبور میشود تا ستارهی تازهیافتهاش را دنبال کند.
چهار دوست از روستایی در پنجاب رویای مشترکی دارند: رفتن به انگلستان. مشکل آنها این است که نه ویزا دارند و نه بلیط. یک سرباز قول می دهد که آنها را به سرزمین رویاهایشان ببرد.
یک رمان نویس بدخلق قول انتقام می گیرد وقتی همسایه ثروتمندش یک عمارت بزرگ وحشتناک در همسایگی می سازد.