نویسنده موفق و در عین حال گوشه نشین، هرینگتون برای جشنواره سالانه کریسمس به زادگاهش بازمی گردد، جایی که باید برای کنترل آسیب در آنجا با روزنامه نگارش روبرو شود.
رمانتیک
درست قبل از کریسمس، مری آن دختری را به فرزندی قبول می کند تا به تنهایی بزرگ شود. او و نوزاد کریسمس را به دلیل آب و هوای بد در بیت لحم، ایالت PA گیر افتاده بودند. تنها انتخاب او وقتی مسافرخانه پر می شود این است که با جو، برادر صاحب مسافرخانه بماند.
آنیکا در حالی که تلاش میکند پدربزرگش را با عشق از دست رفتهاش متحد کند، با رایان، یار دانشگاهی اش، همکاری میکند تا کتابی درباره این تجربه بسازند و داستانهای عاشقانه متفاوتی را در طول مسیر مستند کند.
مرد جوانی که برای یک زندگی خوب تلاش می کند، با دختری ناشنوا از یک خانواده مرفه نزدیک آشنا می شود، او ناگهان امیدی به عشق و زندگی بهتر می بیند، اما تنها در صورتی که بتواند از مخمصه خیابان ها و نفوذ خواهر بزرگترش فرار کند.
در آستانه تعطیلات بزرگ خود، گوینده مشتاق اخبار، اوری کویین، مهاجمی را که کت و شلوار قرمز پوشیده است و مدعی است کریس، پسر بابانوئل است، دستگیر می کند.
در طول یک سفر کاری، کیلی، برنامهریز رویداد و برت، عامل ورزشی، به دلیل طوفان برفی، نمیتوانند برای کریسمس به خانه بروند. این دو که مصمم هستند تا شب کریسمس به نیویورک برگردند، با هم متحد می شوند و سعی می کنند راه خود را طی کنند...
زنی که به تازگی بیوه شده است با پسر خردسالش در راه است و مصمم است زندگی جدیدی برای خود به عنوان یک خواننده بسازد.
داستان عاشقانه دو سگ به نامهای تامی و آمالو که صاحبانشان به دلیل تفاوتهای مذهبی با آنها مخالف هستند. سگها تصمیم میگیرند فرار کنند و سفری ماجراجویانه را آغاز میکنند که مملو از چالشهای بسیاری است.
پس از یک اخراج، بازگشت به حرفه مد جنا با یک همکار جذاب و بسیار جوان تر که اتفاقاً پسر رئیسش است به مشکل می خورد. جنا باید تصمیم بگیرد که آیا همه چیز را در یک ماجراجویی مخفی به خطر بیندازد یا خیر... .
در میان شورش های که در شهر فوران می کنند، تارا نیز در میان همین شورشی هاست که به طور ناخواسته ایی دلباخته شخصی می شود و ازدواج میکند که ...
زنی متوجه می شود که یک تصادف در گذشته او را وارد یک حلقه زمانی کرده است.
وقتی یوکسوان (با بازی چن فییو) پس از سالها با دوست دوران کودکی خود شویان (با بازی ژو یه) ملاقات می کند، دوستی به زودی به عشق عمیق می شود. اما نه چندان دور، یک تصادف رانندگی جان شویان را می گیرد. یوکسوان با اندوهی عمیق آرزو می کند که خود را مجبور کند در زمان سفر کند تا آخرین روزی که یکدیگر را ملاقات می کنند. دیدار مجدد یا جدایی که سرنوشت نهایی آنهاست... همه را بخوانید
مانو و پریا از طبقه متوسط هستند و عاشق هم می شوند. وقتی شرایط مانو را به زندان میاندازد، رابطه او با پریا به خطر میافتد.