نبرد یک مادر هندی مهاجر با سیستم مراقبت از خانواده نروژی و ماشین آلات قانونی محلی برای پس گرفتن حضانت فرزندانش.
هند
مردی به نام بهولا که پس از 10 سال حبس به خانه میرود تا دختر کوچک خود را ملاقات کند، اما وقتی در میانه راه دستگیر میشود، همه چیز تغییر میکند. حال بهولا باید مسیری پر از موانع سخت را که مرگ در هر گوشهاش کمین کرده، طی کند و…
چیرانجیوی در جمع مادر و خالههایش که به او علاقه دارند بزرگ میشود. اما او در نهایت از پیدا نکردن عروسی که مورد تایید همه آنها باشد ناامید است.
یک پلیس مخفی می رود تا یک جنایتکار را پیدا کند و بکشد. با این حال، وقتی متوجه می شود که نیت تجاری ارباب جنایت خوب است و او چالش های خاص خود را دارد، باید قدم بعدی خود را تصمیم بگیرد و به ارباب جنایت کمک کند تا زندگی اش را تغییر دهد.
ویجی کومار، فوق ستاره بالیوود، باید از افسر RTO، اوم پراکاش آگاروال، یکی از طرفداران سرسخت ویجی، گواهینامه رانندگی جدید دریافت کند. یک سوء تفاهم به یک دشمنی تبدیل می شود که در مقابل تمام کشور پخش می شود.
یک وانت حامل کرورها پول نقد. یک شب بارانی در حومه بمبئی. سه باند ولگرد که از همدیگر بی خبرند، در مسیر شکار از هم عبور می کنند. متأسفانه همه آنها یک برنامه دارند. آیا آنها استخوان را گاز خواهند گرفت یا به طمع شکست خواهند خورد؟
وکیل جوان راویندرا احمقی است که به نظر نمی رسد کسی او را جدی بگیرد. اما چیزهای بیشتری برای او در زیر سطح وجود دارد.
کنایرام، یک کارآگاه، به زور در روستای زادگاهش برای اختلاف دارایی میراث خانوادگی اش می ماند. Aadhirai، یک مستندساز که برای کارهای پروژه خود از روستا دیدن می کند، برای مصاحبه با Kannayiram ملاقات می کند.
برادر بزرگتر از ازدواج امتناع می ورزد زیرا معتقد است ممکن است در خانواده بزرگش ناهماهنگی ایجاد شود. برادران او، که قبلاً شریک پیدا کرده اند، گرد هم می آیند تا برای او همتای پیدا کنند.
در سال 1947 یکی از پیروان گاندی و یک مبارز آزادی مورد حمله وحشیانه قرار گرفتند. به دلیل شرایط اجتناب ناپذیر، پسر مبارز آزادی در دام دنیای مافیا گرفتار می شود و داستان بین سال های 1942 تا 1986 می چرخد.
رودران که خستگی ناپذیر برای یک شغل و پول موفق کار می کند، سفری عاشقانه را آغاز می کند تا با دوست دخترش نیلا، اوقات خوبی را بگذراند. در راه، او در متل Vasantha Mullai می ماند که او را به یک ترن هوایی می برد.
کریکتبازی که کریکت را رها میکند، تصمیم میگیرد در 36 سالگی برای رویای پسرانش، حرفهاش را احیا کند و تواناییهایش را ثابت کند.
راکی، گانگستری که پس از 17 سال از زندان آزاد میشود، به خانه دوران کودکیاش برمیگردد و به دنبال خواهر گمشدهاش، آمودا میگردد، در حالی که گذشته خشونتآمیز خود را به یاد میآورد.