یاگنا زن جوانی است که مصمم است راه خود را در یک روستای لهستانی اواخر قرن نوزدهم بسازد...
فیلم
به نظر می رسد هالی همه اینها را دارد: دو بچه، یک خانه خوب، یک شغل خوب به عنوان یک معلم ، و یک شوهر با شغل خوب و رده بالا. اما نشانه های نگران کننده ای وجود دارد که نشان می دهد همه چیز در دنیای او درست نیست. بی خوابی...
ایرنا یک پرستار 19 ساله است که در طول جنگ جهانی دوم در خانه یک افسر نازی در لهستان مشغول به کار میباشد. در این میان زمانی که ایرنا متوجه میشود محله یهودینشین در شرف نابودی قرار دارد، جان خود را به خطر میاندازد تا دهها یهودی را در زیرزمین خانه سرگرد پنهان کند اما…
اسیران مجبور می شوند برای زندگی خود با هم رقابت کنند...
وقتی زنی که سعی میکند از گذشتهاش سبقت بگیرد، بین شیوع زامبیها و گروههای شبهنظامی متخاصم گرفتار میشود، باید برای یافتن راه بازگشت به خانه بجنگد.
شکست دراماتیک انگلیس در پنالتی مقابل ایتالیا و هرج و مرج در حالی که هزاران هوادار بدون بلیت سعی کردند به ورزشگاه ومبلی یورش ببرند.
پس از خراب شدن ماشین آنها در یک شهر کوچک وهم آور، یک زوج جوان مجبور می شوند شب را در یک کابین دورافتاده بگذرانند. وحشت ایجاد می شود زیرا آنها توسط سه غریبه نقابدار وحشت زده می شوند که بدون هیچ ترحمی و ظاهراً هیچ انگیزه ای حمله می کنند.
دختر جوانی که تجربهای سخت را پشت سر میگذارد، شروع به دیدن دوستان خیالی همه میکند که با بزرگ شدن دوستان واقعیشان پشت سر گذاشتهاند.
یک گروه فیلمبرداری در سفری جذاب، دو توله پلنگ را از دوران کودکی تا بزرگسالی آنها، از نزدیک دنبال میکنند و…
دختری جوان به نام مهتاب (هدیه تهرانی) در خیابان با ماشین فرد مسافرکشی به نام ارسطو (بهرام رادان) در خیابان تصادف کرده و فرار میکند. ارسطو (بهرام رادان) با کمک دوست خود اتومبیل مهتاب را پیدا میکند و بعد از قطعه قطعه کردن آن را به مهتاب (هدیه تهرانی) تحویل میدهد.
سیذارت روی منطق و عقل را در آغوش میکشد، اما تحت تأثیر احساسات قرار میگیرد و در نتیجه باعث درد دل و آشفتگی درونی میشود.
لی از خواهرزاده های یتیمش ایموگن و میو در برابر دنیایی که خود ویرانگر است محافظت می کند و آنها را در انزوا بزرگ می کند تا زمانی که یک فرد خارجی وجود صلح آمیز آنها را تهدید کند.
سه نوجوان برای دریافت مدرک مهندسی خود به بنگلور می رسند و با سالمندان درگیر می شوند. آنها یک گانگستر محلی به نام رنگا را پیدا می کنند تا به آنها کمک کند انتقام بگیرند.