دختر یک زوج با یک دست به دنیا میآید، اما مهارتهای او در ورزش سافتبال لطف واقعی خدا را نشان میدهد و...
فیلم
آرجون باکشی، یک عاشق و حامی حفاظت از حیوانات، یک باند تجارت غیرقانونی حیوانات زیرزمینی را در بندر کلکته کشف می کند. در تحقیقات او به احتمال زیاد یک گونه نادر از کفتار راه راه هندی قاچاق می شود و...
یک عامل وام متواضع، خود را درگیر توطئه ای جهانی برای ایجاد ویرانی در هند می بیند. یک تصادف باعث ایجاد تصورات جنایی و یک قاتل زنجیره ای می شود و او را وادار می کند تا یک راز بزرگتر را کشف کند و از یک فاجعه قریب الوقوع جلوگیری کند.
انسان ها از دروازه های ستاره ای عبور می کنند. یک سفینه فضایی در پرتگاه ستاره ای به دام می افتد. فقط 4 نفر از 15 مسافر می توانند از غلاف خواب زمستانی استفاده کنند. در وحشت، شخصی یک هیولای بیگانه را آزاد می کند تا دیگران را برای زنده ماندن بکشد.
کارول سعی می کند جان پسرش را که به ناحق به اعدام محکوم شده در یک محاکمه ساختگی نجات دهد.
یک پیمانکار نامحدود در وزارت دادگستری، که از نزدیک کسانی را که دستبند الکترونیکی مچ پا می پوشند مدیریت می کند، در کار افسران مشروط کمک می کند، و توهین کلامی و خشونتی را که در مواقع اضطراری رخ می دهد سرکوب می کند.
یک باستان شناس متوجه شد که بافت آثار کشف شده در حین حفاری یک یخچال بسیار شبیه یک آویز یشم است که در یکی از رویاهای او دیده شده است. او و تیمش سپس سفری به اعماق یخچال را آغاز می کنند.
یک خانواده آمریکایی دعوت میشوند تا آخر هفته را در خانه روستایی یک خانواده جذاب بریتانیایی بگذرانند که قبلا در تعطیلات با آنها دوست شده بودند. اما به زودی و با وقوع حوادثی مرموز، این آخر هفته به ظاهر رویایی به یک کابوس وحشتناک تبدیل شده و…
توت فرنگی فکر می کند محبوبیت بیشتر به تحقق رویاهای او در پخت و پز کمک می کند و تصمیم می گیرد برای برنده شدن بهترین شناور در جشنواره گل رقابت کند. Pumpkin Spice، که نمیخواهد از آن غافل شود، با Purple Pieman همکاری میکند تا توت فرنگی را متوقف کند...
پس از یک تراژدی غیرمنتظره خانوادگی، زمانی که دختر نوجوان و سرکش خانواده دیتز به طور تصادفی دریچه اسرارآمیزی را به زندگی پس از مرگ باز میکند، همه چیز زیر و رو شده و زندگی آنها کاملا تغییر میکند. وقتی کسی نام بیتل جوس را سه بار به زبان میآورد، این شیطان بدجنس بازمیگردد و…
نانا میزبان جوان مسافرخانه ناکاجیما در شهری در کنار دریا است. در اوایل ماه سپتامبر که مسافرخانه ناکاجیما برای تجارت تعطیل است، مرد جوانی به نام شونتارو ظاهر می شود و می گوید که واقعاً می خواهد در مسافرخانه بماند. او توضیح می دهد که یک ماه پیش عزیزش را از دست داده و او درست قبل از مرگ در مسافرخانه اقامت داشته است. شونتارو برای دنبال کردن رد پای معشوق متوفی، شبانه روز در شهر و ساحل پرسه میزند. نانا که رفتار داوطلبان شونتارو را که در شهر نشان میدهند تماشا میکند و میبیند که زیاد با او در حال معاشقه است. این شهری است که او بیشتر از هر کس دیگری می شناسد. علاوه بر این، درست مانند شونتارو، او نیز کسی است که با درد از دست دادن عزیزان زندگی می کند. نانا و شونتارو زمانی را با هم می گذرانند و رازهای یکدیگر را به اشتراک می گذارند، بر یکدیگر تأثیر می گذارند و در نهایت زمان یخ زده آنها شروع به حرکت می کند.
این فیلم عاشقانه کمدی , برپایه یک فروشنده برتر جهانی است ! که راچل برای دیدن خانواده دوست پسرش از نیویوک به سنگاپور میرود …
خرس عروسکی به نام بادی دچار مشکل شده و از خلبان آدیتیا رام کمک می خواهد. آیا این دو می توانند به یکدیگر کمک کنند و به یکدیگر کمک کنند؟