در طول جنگ جهانی دوم، گردانی متفاوت پا به میدان گذاشت. تنها گردان تماماً زنانه و سیاهپوست ارتش آمریکا با مأموریتی روبهرو شد که همه آن را غیرممکن میدانستند: سه سال نامههای نرسیده به سربازان، ۱۷ میلیون قطعه امید، عشق و انتظار، باید در شش ماه مرتب شوند. این زنان، با شجاعت و ارادهای بینظیر، ثابت کردند که هیچ غیرممکنی در برابر اراده انسانی دوام نمیآورد.
داستان یک پسر بچه فقیر در ایران قرن ششم است که به سبب نشان دادن دلاوری های بسیار در جنگ، توسط پادشاه ایران بعنوان ولیعهد انتخاب می شود. پس از مدتی شاهزاده «دستان» با همکاری شاهزاده خانم «تهمینه» اقدام به پس گرفتن شن های زمان، که هدیه ای از جانب خدایان بوده و قابلیت کنترل زمان را دارد، از دست نجیب زاده خائنی بنام «نظام» می نماید. نظام برادر پادشاه است و تصمیم دارد توسط شنهای زمان...
افسران دپارتمان گمرک و مالیات هنگ کنگ، چو چینگ-لای و چونگ وان-نام، رابطه نزدیکی به عنوان مربی و شاگرد دارند. در یک پرونده مرتبط با کشف اسلحههای قاچاق، چینگ-لای برای شرکت در یک عملیات مشترک با اینترپل برای دستگیری یک فروشنده اسلحه منزوی فرستاده میشود. با این حال، وان-نام تصمیمی اساسی میگیرد که موضوع را پیچیدهتر میکند.
حمله ناگهانی وولف، ارباب باهوش و خائن روهان که به دنبال انتقام مرگ پدرش است، هلم همرهند، پادشاه روهان، و مردمش را مجبور میکند تا آخرین موقعیت جسورانهای را در قلعه باستانی هورنبورگ داشته باشند.
در هراس از یک روح و یک نفرین، اورسولا و خوزه آرکادیو همراه با چند نفر دیگر شهر خود را ترک میکنند تا خانهای جدید بنا کنند و سفری دشوار از میان زمینهای سخت را پشت سر میگذارند.
در سال 2001، جایی در روستایی هند، دو عروس جوان به طور تصادفی در قطار با هم عوض می شوند. در هرج و مرج متعاقب آن، هر کدام از آنها با انبوهی از شخصیت های رنگارنگ روبرو می شوند که نتیجه آن عواقب خنده دار و غیرمنتظره ای است.
۲۶ اکتبر ۱۹۷۹، ترور رئیسجمهور، کشور را تکان میدهد. وکیل جونگ این-هو که دفاع از پارک ته-جو، دبیر دخیل در این ترور، را بر عهده میگیرد، وارد یکی از بدنامترین دادگاههای سیاسی تاریخ کره جنوبی میشود. با وجود اینکه پارک ته-جو به دلیل موقعیت نظامی خود با حکمی از پیش تعیینشده مواجه است، جونگ این-هو با تمام توان برای برگزاری یک دادگاه عادلانه میجنگد و از بیعدالتی روند دادرسی خشمگین میشود.
۱۲ ساعت از روزهای وحشت کرونا: نیمهشب، زلزلهای به بزرگی ۵ ریشتر تهران را لرزاند. مردم از وحشت زلزلهای مهیبتر، خانههایشان را ترک کردند و تا صبح در خیابانها ماندند. در این میان، میثم و شادی، زوجی که در میان جمعیت حضور داشتند، نمیدانستند که این شب، آخرین شب زندگیشان کنار هم خواهد بود.
آنکور، قربانی بیعدالتی، در کشوری غریبه به مرگ محکوم شده است. اما ساتیا، خواهر مقاوم و بیپروا، آماده است که برای نجات برادرش هر مرزی را بشکند. او میداند که راهی خطرناک و پر از موانع پیش رو دارد، اما هیچ چیزی نمیتواند اراده پولادین او را متزلزل کند
لیا و پل بر سر نحوه برخورد با مایکی اختلاف نظر دارند. کارلا متوجه میشود که دنیس چقدر به مادرش نزدیک است. لزلی و سارا با حقایق تلخی روبهرو میشوند.
ریشی به خاطر اشتباهی که دوستش یاجی مرتکب میشود، عاشق دختری به نام تارا، یک راننده مسابقهای تازهکار، میشود. رابطهی ریشی و تارا که قرار بود نزدیک و عاشقانه باشد، از هم پاشیده میشود. ریشی با پیشنهاد یاجی به لندن میرود و بهعنوان کارآموز در یک پیست مسابقه کار میکند، تا شاید سرنوشت جدیدی برای خود رقم بزند.
میکی یک آرزوی جادویی میکند که هر روز کریسمس باشد، اما وقتی آرزویش به حقیقت میپیوندد، دچار تردید میشود.