یک سفر فیزیکی هیجان انگیز که امکان نزدیک شدن به تاریکی را فراهم می کند، جایی که دیدن آن ترسناک است. این به مسئولیت مدنی بیننده متوسل می شود و آنها را مجبور می کند تا با محدودیت های همبستگی خود روبرو شوند.
ترسناک
معدنچیان مجبور میشوند یک استاد را با خود به زیر زمین ببرند تا نمونههایی برای اندازهگیریهایش جمعآوری کند. پس از رانش زمین که مانع بازگشت آنها به سطح میشود، آنها مقبرهای از زمان دیگری را کشف میکنند و ناآگاهانه موجودی خونخوار را بیدار میکنند.
در مورد زنی جوان به نام بلیندا (با بازی برندی نروود) است که در آستانه بچهدار شدن قرار دارد، اما زمانی که نامادری مرموز و بیمار همسرش به خانه آنها نقل مکان میکند، زندگی آرام بلیندا به یک کابوس واقعی تبدیل میشود و…
وقتی شهر با یکی از آنها خداحافظی می کند، بوید تلاش می کند تا راهی به جلو پیدا کند. سلامتی فاطمه رو به وخامت می رود، در حالی که طبیثا از یک متحد بعید کمک می یابد.
سالها پس از آخرالزمان در دنیایی که هیچکس صحبت نمیکند، یک فرقه متعصب، زن جوانی را که از زندان فرار کرده است، دستگیر میکنند. حال این زن جوان که قرار است برای یک شیطان باستانی قربانی شود، تلاش میکند تا زندگی خود را نجات دهد، اما…
سو یون و یون سوک به طور اتفاقی از طریق یک تماس و تلفنی قدیمی با یکدیگر آشنا میشوند. سو یون متوجه میشود که یون سوک نیز در همین خانه زندگی میکند اما 20 سال زمانی از هم فاصله دارند. مدتی بعد این دو تصمیم میگیرند انتخابی کوچک انجام دهند که در نتیجه آن زندگی آنها تغییر میکند…
کورتیس (با بازی جان چو) و خانوادهاش برای آزمایش یک هوش مصنوعی جدید به نام AIA انتخاب میشوند. این دستیار دیجیتالی رفتارها و کارهای روزمره خانواده را کاملا یاد گرفته و شروع به پیشبینی نیازهای آنها میکند. اما زمانی که این هوش مصنوعی مرموز به خودآگاهی رسیده و شروع به دخالت در زندگی کورتیس و خانوادهاش میکند، همه چیز کاملا تغییر کرده و…
وقتی که دختر کلر پس از یک تصادف مرگبار به طرز معجزهآسا به زندگی برمیگردد، او از خوشحالی در پوست خود نمیگنجد، اما وقتی کلر تغییراتی در دخترش مشاهده میکند شادی او به ترس تبدیل میشود و مشکوک میشود که چیزی تاریک از لبه مرگ با دخترش برگشته است...
در شهر نیویورک سال 1965 میلادی، یک رقصنده جوان به نام تری پس از یک آسیب دیدگی شدید، با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکند. در این میان او اتاقی را از یک زوج سالخورده عجیب و غریب اجاره میکند، اما به زودی و زمانی که آنها به تری وعده شهرت میدهند، او را به سمت نیروهای تاریک هدایت کرده و…
داوود و لیلی در شب عروسیشان به شمال سفر میکنند. در مسیر با زوج دیگری به نام مهشید و آرش آشنا میشوند و همراه آنها به شمال میروند. اما آرش با مردی با کت و شلوار مشکی تصادف کرده بود. با کمک داوود، جسد را در باتلاقی میاندازد، اما این تازه آغاز مشکلاتشان است.
وقتی پدر گراهام، جیک و فیلیپ از دنیا می رود، رازی خانوادگی برملا می شود و با تلاقی گذشته آن ها و پدرشان، گاراژ پدر تبدیل به صحنه انتقام ساکنان گورستان می شود...
یک مرمتگر هنری نوپا به یک روستای کوچک ایتالیایی سفر می کند تا یک نقاشی قرون وسطایی را به شکوه سابق خود بازگرداند. او نمی داند که زندگی خود را در معرض خطر یک نفرین شیطانی و هیولایی است که از اسطوره و درد وحشیانه متولد شده است.
هلبوی و یک مأمور تازهکار BPRD در دهه 1950 در نواحی روستایی آپالاچی گرفتار میشوند. در آنجا، آنها با جامعهای کوچک روبرو میشوند که توسط جادوگران تسخیر شده و تحت سلطه دیوی محلی قرار دارد که ارتباطی نگرانکننده با گذشته هلبوی دارد: مرد کج.