هان جونگ وو، خلبانی با مهارت های درجه یک، در حال پرواز در ارتفاعات است و حتی در یک برنامه تلویزیونی معروف ظاهر می شود. اما همه چیز زمانی خراب می شود که یک اشتباه بی دقت باعث می شود همه چیز، حتی شغلش را از دست بدهد. در فهرست سیاه صنعت، هیچ شرکت هواپیمایی حاضر به استخدام او نیست. هان جونگ وو که از هیچ انتخاب دیگری ناامید شده، کاملاً به هویت خواهر کوچکترش تبدیل می شود و موفق می شود به عنوان خلبان شغلی پیدا کند.
کره جنوبی
مشخص شد که جئونگنیون در کافی شاپ کار می کند. او سپس راز یانگ سئو را کشف می کند.
جائه پیل و سانگ گو که خود را سرسخت معرفی می کنند به خانه رویایی خود به سبک اروپایی نقل مکان می کنند. هنگامی که بازدیدکنندگان ناخواسته وارد می شوند، روح شیطانی مهر و موم شده ای را در زیرزمین بیدار می کنند و هاله ای تاریک شروع به احاطه می کند.
شیطان جاستیتیا بدن قاضی کانگ بیت-نا را تسخیر میکند و باید مجرمان را مجازات کند.
دکتر سونگ-هون ، بعد از این که یک راز را از بیمارش که بیهوش است می شنود ، در میان یک پرونده قتل های زنجیره ای قرار می گیرد و برای این که قاتل متوجه آگاهی اش نشود ، سعی کند معمای این پرونده را حل کند و ...
هانگ و جونگو بهطور تصادفی در روز اولی که به توکیو رسیدند، ملاقات کردند. بهار، تابستان و پاییز آن سال، زمانهای زیبایی برای آن دو بود. پنج سال بعد، آنها دوباره بهطور تصادفی در کره همدیگر را دیدند.
فیلم، نبرد شخصی بین یک سرباز از کره جنوبی و یک سرباز از کرهشمالی را در واپسین روزهای جنگ کره ، روایت میکند ...
در سلسله چوسون، دو دوست که با هم بزرگ شدند، یکی ارباب و دیگری خدمتکار، پس از جنگ به عنوان دشمن در طرف های مخالف، دوباره به هم می پیوندند.
هیون-او با اون-هو دیدار میکند، اما او هیون-او را نمیشناسد و میگوید که اون-هو نیست. در این بین، هه-ری و جو-یون به
مون یانگ باید این حقیقت را هضم کند که همسرش به او خیانت کرده و حالا مون یانگ تصمیم می گیرد آبروی همسرش را در دادگاه ببرد...
اطلاعات یک پروژه فوق سری در کره افشا می شود. در این میان، رئیس چوی برنامه ریزی می کند تا...
یونا یک اینفلوئنسر معروف یوتیوب است اما همیشه دیگران را تحقیر می کند. او به یک جشن راه اندازی برند لوازم آرایشی دعوت شده است اما همه چیز آنطور که او می خواست پیش نمی رود. خسته و به شدت استرسزده، چند عکس میگیرد و پس از تماس با راننده مشخص شده، به خواب میرود. وقتی یونا چشمانش را باز می کند، متوجه می شود که در صندوق عقب ماشینش گیر افتاده است. آدم ربا از او باج می خواهد، نه فقط پول نقد، بلکه برای پخش «استریم زنده آدم ربایی» و التماس پول از بینندگان. اما همه فکر میکنند که او در حال اجرای یک سناریوی خودساخته است…
سریال امپراطور دریا داستان درباره برده ای به نام گونگ بوک است که به همراه دوستش جانگ نیون سختی های زیادی را متحمل می شود. دزدان دریایی پدرش را می کشند. بعدها او تحت تعلیم فردی به نام یوم جانگ قرار می گیرد و پس از آمادگی نسبی در هنرهای رزمی ، در مسابقات انتخابی محافظان بانو جمی شرکت می کند.