رم، که بهتازگی بهعنوان جمعآوریکننده منطقه منصوب شده است، در شهری در آندرا پرادش مسئولیت را به عهده میگیرد و بلافاصله با فساد و بیکفایتی عمیقی که دولت را آزار میدهد، روبهرو میشود. مصمم به ایجاد اصلاحات، تغییرات گستردهای را آغاز میکند که منجر به درگیری شدید با یک وزیر قدرتمند ایالتی میشود.
هند
پلیسی که برای دور شدن از خطرات و حفاظت از دخترش مرگش را صحنهسازی کرده بود، حالا با گذشتهای روبهرو میشود که نمیتوان آن را فراموش کرد.
در دل شلوغیهای مومبای، پرابها، پرستاری که زندگیاش به هم ریخته است، روزهای سختی را میگذراند. اما وقتی از همسر جداشدهاش هدیهای غیرمنتظره دریافت میکند، احساسات جدیدی در او بیدار میشود. آنو، هماتاقی جوان و سرزنده او، که به دنبال فضای خصوصی بیشتری هست، با موانع زیادی مواجه است. در نهایت، سفر آنها به یک شهر ساحلی به آنها فرصت میدهد تا فضای آرامی پیدا کنند و در آنجا آرزوها و خواستههایشان را دنبال کنند.
زندگی یک گدا زمانی دگرگون میشود که یک حادثه ناگوار روال روزانهاش را به هم میزند. آیا او میتواند از پس موقعیتهای عجیب و شوخطبعی که پس از آن پیش میآید برآید؟
یک خبرنگار هندی با یک حقیقت مرگبار مواجه میشود وقتی که قطاری پر از کارسِواکها در گودره به آتش کشیده میشود. سالها بعد، از او خواسته میشود تا به افشای حادثه سابارماتی که پشت آن گزارشی مدفون است، کمک کند..
داستان دو قلب جوان را روایت میکند که در مسیر عشق به هم میرسند. این سفر، شما را از میان هفت مرحله عشق عبور میدهد. ترانه اصلی «قلبی» عناصر معنوی عشق را توصیف میکند. همانطور که در ایمان هیچ اجباری نیست، در عشق نیز هیچ اجبار و فشاری وجود ندارد
آرجون عاشق دیویاتی میشود، اما به زودی متوجه میشود که او یک روح است. او سفری پرماجرا را برای کشف حقیقت وجود ماورایی دیویاتی آغاز میکند و در این مسیر، درسهای ارزشمندی درباره عشق، پذیرش و همدلی میآموزد.
زمانی که یک افسر اطلاعاتی وارد دنیای رود کالج می شود، رهبران دانشجو علیه یک سیاستمدار فاسدی که برای دو نسل جوانان کالج را برای دستاوردهای سیاسی خود دستکاری کرده است، مقابله می کنند. الهام گرفته از رویدادهای واقعی
راکش، مکانیکی جوان و خوشقلب، باید در برابر رانکیرِدی، یک زمینخوار بیرحم، بایستد تا گاراژ محبوب و اجدادیاش را نجات دهد. اما این مبارزه نه تنها به جنگی برای عدالت تبدیل میشود، بلکه پرده از حقیقتهایی غیرمنتظره برمیدارد.
یک رهبر جوان و مغرور باند برای ساختن شهرتی افسانهای، داستان قهرمانی مردی از گذشته را میدزدد؛ اما حقیقتی که کشف میکند، او را وارد مسیری پر از چالش، خیانت و تحول میکند.
مردم روستای منگولای با دو نگرش متفاوت؛ یکی علیه آموزش فقرا ایستاده بود و دیگری علیه ستم مبارزه میکرد
پلیس سواثی و اوماش را مورد بازجویی قرار میدهد، در حالی که باجگیر جدیدی ظاهر میشود. هذیانهای حسن سوالاتی را برمیانگیزد و سرنخهای جدیدی به دست میدهد.