ساتورو گوجو و سوگورو گتو، دوستان سابق، که توسط یک فرقه مذهبی و دیگر کاربران نفرین تحت تعقیب هستند، تنها جادوگرانی هستند که قادر به انجام وظیفه دشوار محافظت از ریکو آمانای، دانشآموزی که قرار است به عنوان ظرف پلاسمای ستاره قربانی شود، تا زمانی که بتواند وظیفه خود را انجام دهد، میباشند.
پس از یک سری شکستهای مالی و بحرانهای خانوادگی، منصور مجبور میشود برای زنده ماندن تصمیمی دشوار و از نظر اخلاقی سوالبرانگیز بگیرد. انتخابهای جدید، روابط پیچیده و اتفاقات پیشبینینشده، مسیر زندگی او را به طور اساسی تغییر میدهند.
یک هنرپیشه هالیوود تصمیم می گیرد برای تحقیق درباره زندگی دو فرد بدنام و ملاقات آنها به جورجیا سفر کند، اما با این کار این دو نفر را تحت فشار قرار می دهد و...
در میانه نزاع بر سر زمین، خانم کهنسالی به قتل می رساند و نوه اش ساین به دنبال انتقام از مقصران این اتفاق است که به یک شرکت بزرگ پول پرست و ضد محیط زیست مرتبط هستند.
سرتیپ بلرام سینگ مهتا از تیپ تانک 45 سواره نظام در طول جنگ هند و پاکستان در سال 1971 به همراه خواهر و برادرش در جبهه شرقی جنگیدند و...
ویرا یک اسلحه را از یک اسلحه خانه می دزدد، غافل از اینکه ارجان، وارث مغازه، او را تعقیب خواهد کرد. ارجان به ویرا تیراندازی و پرداخت هزینه اسلحه را یاد می دهد، اما ارجان عاشق او می شود. ویرا ارجان را به چالش می کشد و باعث ایجاد پیچ و تاب در رابطه آنها می شود.
یک پستچی که از سختی کار در دهکده ای دورافتاده به تنگ آمده است. اما در حین بالا رفتن از کوه برای رساندن نامه، با داستان یک پستچی که 150 سال قبل از او زندگی می کرده آشنا می شود و ...
در سال ۱۹۷۱ در جریان جنگ هند و پاکستان دختری بیست ساله به نام سهمت (آلیا بات) به در خواست پدرش تصمیم میگیرد کالج را رها کرده و...
امیلیانو پس از تصادف به مونتری باز می گردد تا خود را رو در رو با ارواح زندگی جدید خود بیابد.
پس از از دست دادن مادر و خانه اش ، آرتورس با پیوستن به ارتش تسلی خاطر می یابد. با این حال ، جنگ چیزی نیست که او تصور کند.
یک بلاگر حوزه تکنولوژی که شرکت بسیار بزرگی خانواده اش را نابود کرده است، با ابزار تغییر زمان سعی دارد گذشته را عوض کند و انتقام بگیرد؛ اما کارهایش به زنجیره ای از اتفاقات ترسناک منجر می شود.
آوریل ۱۹۴۰. چشم جهان به نارویک، شهر کوچکی در شمال نروژ، منبع سنگ آهن مورد نیاز برای ماشین آلات جنگی هیتلر است. از طریق دو ماه جنگ شدید زمستانی، هیتلر اولین شکست خود را متحمل شد.
سارا رکتر، دختر آمریکایی-آفریقاییتبار که در اوایل دههی ۱۹۰۰ در قلمرو سرخپوستان اوکلاهما به دنیا آمده بود، باور دارد که زیر زمین بیحاصلی که به او واگذار شده، نفت وجود دارد — و ایمانش درست از آب درمیآید. هنگامی که سودجویان صنعت نفت به طمع زمین او نزدیک میشوند، سارا برای حفظ کنترل بر زمین نفتخیزش به خانواده، دوستان و چند حفار ماجراجوی تگزاسی تکیه میکند و سرانجام در یازدهسالگی به یکی از نخستین میلیونرهای زن آمریکایی-آفریقایی کشور تبدیل میشود.