خانوادگی

پسربچه‌ای در شهری کوچک راز یک سنگ رنگارنگ جادویی را کشف کرده‌است که آرزوها را برآورده می‌سازد در پی این اتفاق، بچه‌ها و حتی بزرگ‌ترهای شهر برای بدست آوردن این سنگ دردسرهای زیادی درست می‌کنند و…

زمانی که دار و دسته ی اسکوبی دوو از مزرعه ی شخصی دیدن می کنند، می فهمند که این مزرعه و همچنین سایر مزرعه های شهری نزدیک توسط یک گاوچران روح مانند غارت می شوند. اسکوبی دوو و 

کاب خرسی که پدر و مادر خود را از دست داده توسط خرسی بزرگ تحت سرپرستی قرار گرفته و با هم تلاش می کنند از شکارچیان دوری کنند…

داستان فیلم درباره ی پسربچه ای باهوش به نام ایوان دراگو می باشد که وارد دنیای خارق العاده و رقابتیِ بازی های اختراعی و فکری می شود و پس از مدتی درمی یابد، که باید جلوی فردی شرور و خبیث به نام مورودیِن را که قصد نابودیِ شهرش را دارد، بگیرد. اما…

 در اوج رکود بزرگ در سینسیناتی، “کیت” یک دختر جوان باهوش بعد از اینکه پدرش کار خود را از دست میدهد به مادر خود در اداره امور زندگی کمک میکند اما.....

کلارا پس از مدتی از شهر به روستای خود در کوهای آلپ باز می گردد. او علاقه زیادی به طبیعت روستای کوهستانی و حیوانات آنجا دارد. روزی او در کنار خانه چکمه قدیمی را پیدا می کند. همین مسئله سبب می شود کم کم او با داستان دختری به نام سوزانا در ۲۰۰ سال گذشته آشنا می‌شود که چکمه متعلق به اوبوده است. سوزانا ساکن خانه کنونی کلارا و خانواده اش بوده است. پیرزنی در دهکده داستان سوزانا را برای کلارا تعریف کرده و به او می گوید که اکنون نوبت اوست که مانند سوزانا بچه خرسی را نجات دهد. کلارا نیز با شجاعت زیاد بچه خرس را از دست شکارچیان نجات می دهد…

دختری جوان نزدیک به ده سال در یک مزرعه در شرق فرانسه زندگی کرده است. او در یک روز پائیزی، وقتی با دوچرخه خود از میان جنگل به سمت مدرسه اش حرکت می کرد، روباهی را که شکار شده می بیند و…

 آرتور بعد از گذراندن امتحاناتی سخت،به عنوان حامی طبیعت برگزیده می شود. او یک پیام حاوی درخواست کمک از طرف مینی مویها دریافت می کند و برای کمک به آنها دست بکار می شود و به سرزمین مینی مویها میرود. بی خبر از آنکه مالتازارد شرور نقشه کشیده تا با استفاده از آرتور به دنیای انسان ها برود و

:یک روز کاری لورل و هاردی در چوب بری…

فیلم در مورد دو کودک است که دارای نیروهای خارق العاده هستند و موجوداتی فضایی می باشند. اکنون آنها سعی دارند تا به سفینه ی خود برگردند و از خطری که گروهی از تبهکاران آنها را تهدید میکند و همچنین از دست مامورین فدرال دولتی که قصد دستگیری آنها را دارند بگریزند و در این بین با راننده ی تاکسی روبه رو می شوند و با کمک او مسیری طولانی را تا رسیدن به بیابان نوادا که محل سفیه ی آنها است طی میکنند…

یکسال از حوادثی که برای پیتر، سوزان، ادموند و لوسی با وارد شدن به سرزمین نارنیا از طریق جارختی اتفاق افتاد، گذشته است. آنها یکروز که وارد یک ایستگاه قطار شده اند بطور جادویی مجدداً وارد سرزمین نارنیا می شوند. هزار سال نارنیایی از خروج آنها از این سرزمین گذشته است، حیوانات ناطق از بین رفته اند و یک شاه شیطانی و سنگدل به اسم میراز بر آن سرزمین حکمرانی می کند…

لندن، در سال ۱۸۹۷٫ وقتی خفاشی اسباب بازی سازی به نام «فیلورشام» را می رباید، دختر پریشان خاطر او، «آلیویا»، تصمیم می گیرد از «کارآگاه بازیل» (موش شرلوک هلمز) معروف کمک بگیرد…

سرمای طاقت فرسا در قطب جنوب باعث جدا شدن دو جستجوگر از گله ی سگ هایشان می شود و آن دو باید برای برای نجات یافتن تلاش کنند…