یک معلم در یک مدرسه نخبه مشغول به کار می شود و با پنج دانش آموز پیوند محکمی برقرار می کند - رابطه ای که در نهایت به یک چرخش خطرناک تبدیل می شود.
فرانسه
درام در شب سال نوی 1999 در یک هتل مجلل سوئیس که در آن زندگی کارگران هتل و مهمانان مختلف در هم تنیده می شود.
سه خواهر و برادر، یک پدر و یک مادربزرگ تجارتی را در قالب یک نمایش عروسکی مسافرتی اداره می کنند. وقتی پدر می میرد، اعضای باقی مانده خانواده سعی می کنند میراث او را زنده نگه دارند.
مادلین، حومهای کوچک را ترک میکند تا به یک خانه سالمندان در آن سوی پاریس بپیوندد. چارلز، یک راننده تاکسی، برای انتخاب او می آید و بدون عجله برای رسیدن، از او می خواهد که از نقاطی از پایتخت که در زندگی او به حساب می آید بگذرد.
در آینده ای آخرالزمانی،تنها تعداد کمی از انسانها باقی مانده اند.هیچکس قادر به صحبت کردن نیست.یک انزواطلب مصمم با پیرمردی دوست می شود.آنها به کمک هم با تبهکاران مبارزه می کنند تا غذا،سرپناه و زندگی خود را به دست آورند...
سول هفت ساله روز را در خانه پدربزرگش می گذراند تا یک مهمانی غافلگیرکننده برای پدر سول، توناتیوه، برگزار کند. با محو شدن نور روز، سول متوجه می شود که دنیای او به طور چشمگیری تغییر می کند.
بچه کوسه جذاب ترین ماهی در دریا است، بنابراین خواننده شیطان صفت استاریانا نقشه ای طراحی می کند تا قدرت موسیقی او را بدزدد.
افسانه ای هومری که سفر پرماجرا دو پسر جوان به نام های سیدو و موسی را روایت می کند که داکار را ترک می کنند تا به اروپا برسند.
مردی به زادگاهش بازمیگردد، جایی که خاطرات و آرزوهای گذشته او را تسخیر کرده است.
پس از موفقیت در فرار از مزرعه تویدی به یک شیوه جسورانه و ریسکآمیز، جینجر و تیمش مکان ایدهآل خود را کشف کردند، یک جزیره آرامشبخش که تمام گله میتوانند در آنجا به راحتی زندگی کنند، بدون هیچ ریسکی از رسیدن آسیب سوی انسانها. و با ورود دختر جدید جینجر و راکی(مولی)، به نظر میرسد که پایان رویای جینجر در نهایت به حقیقت پیوسته است. با این حال، تمام جمعیت مرغان در حال حاضر با یک خطر تهدیدآمیز و جدید در سرزمینشان،توسط یک دشمن آشنا روبهرو شدهاند.جینجر و تیمش با اراده برای حفظ آزادی خود، حتی اگر به معنای تهدید جانشان باشد،به مبارزه میپردازند.
آنتوان همسرش را در بمب گذاری باتاکلان در پاریس از دست داد. او در یک پست فیس بوک توضیح می دهد که چگونه در برابر نفرت مقاومت می کند: او با عشق تروریست ها به پسر 3 ساله اش مخالفت می کند. به نظر می رسد که او در حال از دست دادن جایگاه خود است.
خانواده ای مسافر قربانی گروهی آدمخوار جهش یافته در بیابانی دور از تمدن می شوند.
توبی، کارگردان فیلم سرخورده، زمانی که یک پینهدوست اسپانیایی خود را سانچو پانزا میداند، به دنیایی از فانتزیهای پرش زمان کشیده میشود. او به تدریج قادر به تشخیص رویاها از واقعیت نیست.