فیلم سوم این مجموعه، داستان ویکتوریا هیس، بازمانده تسخیر شده در قسمتهای قبلی را ادامه میدهد و او را در نقش برجستهتری قرار میدهد...
آمریکا
ژاندر کیج (ون دیزل) اینبار در مقابل گروهی به سرکردگی ژیانگ (دانی ین) قرار میگیرد تا از دسترسی این گروه به یک سلاح مرگبار با نام جعبه پاندورا جلوگیری کند…
درباره خانوادهای متشکل از مادری به همراه پسران دوقلویش است. این خانواده سالهاست که تحت تاثیر نیرویی بدخواه و ناشناخته قرار دارند که باعث عذاب روحی آنان شده است. در ابتدا همه تصور میکنند این عذابها ناشی از مشکلات عادی زندگی است، اما با گذر زمان یکی از پسران دوقلو شروع به شک در وجود نیرویی شرور و مخوف میکند.
یک کارآگاه پلیس اهل بوستون، پس از یک حادثه کاری که منجر به ناشنوایی او میشود، دوباره به کار خود بازمیگردد. حال او و همکارش درگیر یک پرونده خطرناک شده و باید از یک شاهد قتل که ناشنوا است و در یک آپارتمان ناامن زندگی میکند، محافظت کنند...
یک جشن پیش از عروسی به کابوس تبدیل میشود وقتی یک آشنا با چمدانی مرموز از راه میرسد...
در طی یک سفر اردو با دبیرستان، "پنهلوپه" 16 ساله احساس میکند که باید خانواده و دوستانش را ترک کند تا زندگی جدیدی را در دنیای ناشناخته و وحشی کشف کند.
وقتی گروهی از دوستان در خانهای که با یک قتل عام وحشیانه مشخص شده بازی میکنند، روح شیطانی را آزاد میکنند و به شیوههای وحشتناکی شروع به مرگ میکنند. اکنون، بازماندگان باید کنار هم بچسبند تا اسرار تاریک خانه را کشف کنند و به خونریزی پایان دهند.
گروه بچههای بد در شب هالووین برای سرقت یک طلسم ارزشمند وارد یک عمارت ترسناک و نفرین شده، میشوند. اما زمانی که با یک دشمن خطرناک ماورایی روبرو میشوند که در حال محافظت از این گنج ارزشمند است، شب هالووین برای آنها تبدیل به یک کابوس واقعی میشود و…
من پنگوئن گمشده ای از آلودگی نفتی دریا نجات پیدا می کند و زندگی ماهیگیر دلشکسته ای را زیرورو می کند. طولی نمی کشد که آن دو دوستانی جدانشدنی می شوند و حتی اقیانوس وسیع هم نمی تواند میان آن ها جدایی بیندازد.
یک جوان سیاهپوست بااستعداد و محروم از امکانات از نیوآرک به دانشگاه ییل میرسد، اما سایهها و بیعدالتیهای گذشتهاش آینده او را به خطر میاندازند.
هدر پس از سالها کارلا را ملاقات میکند و پیشنهادی کاملاً غیرمنتظره به او میدهد که میتواند زندگی هر دوی آنها را برای همیشه تغییر دهد.
در مورد یک قاتل قراردادی کهنهکار به نام جو فلود (با بازی دیو باتیستا) است که وقتی متوجه میشود به یک بیماری کشنده مبتلا شده، دستور کشتن خودش را میدهد. اما زمانی که متوجه میشود تشخیص پزشک نادرست بوده است، باید با ارتشی از همکاران قاتل که برای کشتن او استخدام شدهاند، مقابله کند و…
برای فرار از پلیس پس از سرقت، دو خواهر و برادر جدا شده در یک خانه مزرعه ای دراز می کشند که آنها را در زمان دیگری پنهان می کند. در آنجا آنها با نیروی اسرارآمیزی برخورد می کنند که پیوندهای خانوادگی آنها را به نقطه شکست غیرطبیعی سوق می دهد.