یکی از مدیران بانک در حالی که فرزندانش را به مدرسه می برد، تهدید به بمب گذاری می شود که اگر بایستند و از آن خارج شوند، ماشینش منفجر می شود.
آمریکا
گانگستر آمریکایی اریک واسکوئز قصد دارد به سگ برتر دنیای اموات مکزیک تبدیل شود، اما متوجه می شود که هم از کارتل های قدرتمند و هم از متحدان خود دشمن ایجاد می کند.
پایپر برای شروعی تازه به نیویورک نقل مکان می کند، در آنجا با آستین یک نویسنده مشتاق ملاقات می کند. جادوی فصل پاییز آنها را به هم نزدیک می کند. آنها در یک پروژه کتاب کودکان با هم همکاری می کنند که در طی آن به یک واقعیت عالی می رسند.
یک مشاور سیاسی سعی می کند طلاق قریب الوقوع و روابط گذشته خود را برای دختر 11 ساله اش توضیح دهد.
آیا دثکلوک میتواند بین نفس خود و خیر بزرگتر دنیا یکی را انتخاب کند تا دستکشی از خطرات را که روح آنها را امتحان میکند، بنویسد و در نهایت آهنگی را بنویسد که نجات آنها خواهد بود؟
نیکول و مکس پس از اولین قرار فاجعهبار، عهد میکنند که شمارههای یکدیگر را گم کنند تا زمانی که سگهایشان همتای عشقی پیدا کنند. نیکول و مکس که به طرز خندهداری با هم هماهنگ نیستند، مجبور میشوند والدین مسئولی شوند، اما در نهایت خودشان عشق پیدا میکنند.
بر اساس وقایع واقعی، یک کارآگاه پلیس شرمسار به دنبال رستگاری با مخفی شدن برای افشای یک سندیکای جنایت خشونت آمیز است. اما همانطور که او در اعماق اوباش فرو میرود، ممکن است بهای بخشش بیشتر از توان او باشد.
تیانا، موانا، سفید برفی، راپونزل و آریل در یک ماجراجویی به سر می برند و هر کدام به طور غیرمنتظره ای به یک قلعه مرموز منتقل می شوند. مدت کوتاهی پس از رسیدن، آنها به زودی متوجه می شوند که گاستون نقشه ای شیطانی برای تسلط بر همه پادشاهی های آنها در نظر گرفته است. شخصیت های پرنسس باید برای حل چالش های پنهان در اعماق دیوارهای قلعه با یکدیگر همکاری کنند و سعی کنند خود را نجات دهند...
مجموعه ای از نه فیلم کوتاه شامل داستان های مرتبط با ماتریکس (1999).
در حالی که جامعه اطراف آنها با پایان برده داری از هم می پاشد و در طول دوره های جنگ داخلی و بازسازی بازسازی می شود، یک خوشگل جنوبی پناه گرفته و دستکاری شده و یک سودجوی سرکش در یک عاشقانه آشفته با هم روبرو می شوند.
نورا و هه سونگ، دو دوست دوران کودکی که عمیقاً مرتبط هستند، پس از مهاجرت خانواده نورا از کره جنوبی، از هم جدا می شوند. بیست سال بعد، آنها برای یک هفته سرنوشت ساز دوباره گرد هم می آیند و با عقاید عشق و سرنوشت روبرو می شوند.
آنا بردی قصد دارد در 29 فوریه، روز کبیسه، به دوبلین ایرلند سفر کند تا از دوست پسرش جرمی خواستگاری کند، زیرا طبق سنت ایرلندی، مردی که در یک روز کبیسه پیشنهاد ازدواج دریافت می کند باید آن را بپذیرد.
کمدی روی سن در مورد یک جوان 17 ساله است که از سه دوست صمیمی خود می خواهد که به او کمک کنند تا در اولین مبارزه خود قبل از نقل مکان به شهری جدید به او کمک کنند.