آمریکا

چهار مرد جوان با هم سرمایه گذاری میکنند اما با اراذل و اوباش دچار مشکل میشوند

 یک زن خبرنگار آمریکایی در جستجوی برادر گمشده اش است که خود را در برابر خشونت و قاچاق انسان در مرز آمریکا و مکزیک میبیند

چند پسر چاق و چله به یک کمپ افراد چاق می روند، به امید اینکه بتوانند مقداری کاهش وزن داشته باشند. اما ماجراهایی رخ می دهد و آن ها می فهمند که صاحب این کمپ یک آدم روانی است که

مل بیکرزفلد مدیر سخت کوش فرودگاه بین المللی لینکن است که تلاش می کند فرودگاهش را با وجود طوفانی سهمگین و همسری عصبانی باز نگه دارد. اما برادر همسر عصبانی او برنامه های دیگری دارد و

درباره یک دختر اهل اوگاندا است که پس از آنکه با بازی شطرنج آشنا می شود مسیر زندگی اش تغییر می کند و

 درباره زندگی نویسنده خوشحال اما دنج، به نام “جروم دیوید سالینجر” است که با انتشار رمان خود به نام “ناطور دشت” شهرت جهانی به دست آورد

جیک چمبرز (تام تیلور) نوجوانی یازده ساله ماجراجو در حین جستجوهایش سرنخی را از یکی دیگر از ابعاد جهان به نام «میدورد» کشف می‌کند. پس از کشف این راز او وارد سفری به این بُعد می‌شود. جایی که با شوالیه تنهای مرزنشینی به نام رولاند دسچین (ادریس البا) برخورد می‌کند. شوالیه در پی رسیدن به برج تاریک است. جاییکه.....

 داستان فیلم در مورد گروهی از نیروهای دریایی می باشد که از وجود گنجینه ای ارزشمند در دریاچه ی بوسنی باخبر می شوند و برای پیدا کردن آن دست به کار می شود

یکی از بزرگترین ناشران “ارل جونات” دست به یک قتل زده و برای پاک کردن رد پای خود مرد بیگناهی را مقصر جلوه می دهد. آن مرد “جرج استراد” یکی از کارمندان او است که باید تلاش کند بی‌گناهی خود را به اثبات برساند

هنگامی که سه حیوان مختلف با یک عامل بیماری زای خطرناک آلوده می شوند ، یک متخصص ساده و یک متخصص ژنتیک با یکدیگر همکاری می کنند تا مانع از بین بردن شیکاگو شوند.

 تام و جری که در کنار یک دختر جوان به نام آتنا زندگی می کنند یک تخم عجیب پیدا می کنند که از آن یک بچه اژدها متولد می شود. اما این بچه اژدها به دست یک جادوگر شرور و خبیث می افتد

پورتر را دوستش، وال، به جریان سرقتی می کشاند. همه چیز به خوبی و خوشی سپری می شود تا این که لین، همسر پورتر، از پشت به پورتر شلیک می کند. در واقع پس از آن که وال عکس پورتر را هم راه زنی دیگر به لین نشان می دهد، این دو برای کشتن پورتر زدوبند می کنند. با این همه پنج ماه بعد

جکی براون مهماندار هواپیمایی است که پول های یک فروشنده اسلحه را جابه جا می کند. وی در یکی از ماموریت های خود توسط دو نفر از مامورین پلیس دستگیر می شود. آنها از وی می خواهند که با آنها همکاری کرده و باعث دستگیری فروشنده اسلحه و در نتیجه آزادی خود شود. جکی می داند که درصورت لو دادن حتی نام رئیس خود، زنده نخواهد ماند. در این میان با مکس چری آشنا می شود که