داستان طمع، فریب، پول، قدرت و قتل بین دو دوست صمیمی رخ میدهد: یک مجری مافیا و یک مدیر کازینو بر سر یک امپراتوری قمار با یکدیگر رقابت میکنند، و بر سر یک فرد اجتماعی سریعزندگی و عاشق.
زبان اصلی
دان کوچ سعی می کند عمارتی ویران شده با سابقه ای بد را برای خانواده در حال رشد خود بازسازی کند ، اما می فهمد که خانه برنامه های دیگری دارد!
یک هواشناس پیتسبورگ خود محور، خود را به طور غیرقابل توضیحی در یک شهر کوچک گرفتار مییابد، زیرا بارها و بارها در همان روز زندگی میکند.
پس از از دست دادن حافظه خود در حین مبارزه با دشمنان، اوم باید با تروریست ها و فراموشی مبارزه کند تا آبروی پدرش را پس از دستگیری او به دلیل خیانت به کشورش، به او بازگرداند.
داستان هنری هیل و زندگی او در اوباش، پوشش رابطه او با همسرش کارن هیل و شرکای اوباش جیمی کانوی و تامی دی ویتو در سندیکای جنایی ایتالیایی-آمریکایی است.
چهار خانواده در یک شهر هارتلند در یک روز آزمایش می شوند که یک گردباد اتفاق می افتد، مسیرها را مجبور به عبور می کند و معنای بقا را دوباره تعریف می کند…
سال 1402. ملکه مارگرت از طریق پسر خوانده اش اریک بر سوئد، نروژ و دانمارک حکومت می کند. اما یک توطئه در راه است و مارگرت خود را در یک دوراهی غیرممکن میبیند که میتواند کار و زندگی او را به هم بزند؛ اتحادیه کالمار.
یک باستان شناس خوش شانس از یک غار اعزامی که حاوی یک یادگار نفرین شده است و درگاهی به جهنم دارد باز می گردد. او در می یابد که تنها راه جلوگیری از نفرین بر خانواده اش بازگشت به غار و از بین بردن یادگار است و
مرد جوانی که در شیائو یانگانگ زندگی می کند، در آرزوی شهادت است. اما او نابینا است و تنها با کلاهبرداری می تواند مخفیانه وارد این بازار شود. یک روز راکشاسا به شیائو یانگانگ حمله کرد و مادرش که به او وابسته بود ناگهان ناپدید شد. لانگ مینگ مجبور می شود در مسیر یافتن حقیقت قدم بگذارد. پس از موجی از ناآرامی، خدایان و جانوران باستانی در خطر هستند و جوانمردان افسانه ای نیز در برابر آنها ظاهر می شوند. لانگ مینگ هم سفری ماجراجویی را آغاز می کند که زندگی او را تغییر خواهد داد.
جیگن به لوپین خیانت کرده و برای او تیراندازی می کند. چه اتفاقی افتاد که حوادث را به این سمت سوق داد؟
زمان کریسمس است و خانواده مک کالیستر در حال آماده شدن برای تعطیلات در پاریس، فرانسه هستند. اما کوچکترین خانواده، کوین، با برادر بزرگترش باز درگیر شد و به اتاقش که در طبقه سوم خانه اش است فرستاده شد. سپس، صبح روز بعد، در حالی که بقیه اعضای خانواده عجله داشتند تا به موقع خود را به فرودگاه برسانند، کوین را که اکنون خانه را تماماً برای خود دارد، کاملاً فراموش کردند. تنها بودن در خانه برای کوین سرگرم کننده بود، برای خودش یک پیتزا می خورد، روی تخت پدر و مادرش می پرید و به هم می ریخت. سپس، کوین متوجه دو سارق به نامهای هری و مارو میشود که میخواهند در شب کریسمس از خانه او غارت کنند. کوین با سیم کشی خانه خود با تله های انفجاری موقتی به سرعت عمل می کند تا سارقان را متوقف کند و آنها را به دست عدالت بسپارد…
سه نفر ، سه داستان ، یک چیز مشترک: آفریقا.
اریک ، تنها ، در دکستر ، یک پسر بچه یازده ساله مبتلا به ایدز ، دوستی پیدا می کند. آنها نذر می کنند که با هم درمانی برای ایدز بیابند و جان دکستر را در تابستانی پر حادثه نجات دهند.